کد خبر: ۲۷۱۹۴۵
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۶ 04 August 2016

دختر...
موجودی ستایش برانگیز که خداوند به او مقام کوثر عنایت فرمود. محمد مصطفی (ص) بهشت را زیر پای او تفسیر کرد و لقب ام ابیها را ارزانی اش نمود و علما او را همراه ساقی کوثر در بهشت می دانند. دختر داشتن مانند حسی ماورایی از جنس آسمان و گلبن باغ بهشت و بهاری بی ازل از نوع جاوید است. فرشتگانی که ارمغانگران عشق های بی پایان هستند. موجوداتی الهه گون که حیات بشر از برکت وجودشان سرچشمه گرفته است. دختران همچون جرگه قاصدکهای روح بخش راوی اخبار خوشایند آفرینش هستند اما گاهی نیز وجودشان تداعیگر کوچ هایی غم انگیز و ناخوسته است. عده ای سنتی ماب مغرض درصدند پنجره های توانمندی این قشر عظیم را بر جهان هستی مسدود کنند و آسمان را از قاب خاطراتشان بدزدند، گویی نمی دانند نور زایش و پرورش از وجودهای متعالی و ستایش برانگیز ایشان عبور می کند.
 زنان...
 موجودات نازنینی که با توانایی های محیرالعقول در سده های متمادی بغض ها و تبعیض های بیشماری را پشت سر نهاده اند و سرشکستگی ها را که عده ای بدخواه درصدند این احساسات ویرانگر را غالب وجودشان نمایند را با موقع شناسی و اقتداری ستودنی به پستوی ذهن ها رانده اند تا هر روز شاهد پیشرفت روزافزون تر باشند و فعل خواستن را صرف نمایند و ثابت کنند خواستن نه تنها توانستن بلکه آفریدن است.
 اما در برهه حاضر چقدر به این موجودات گلبرگی بها داده می شود؟ جامعه طغیان زده و عطشناک به هوس های شیطانی چه مکان امنی از ارج و قرب به این موجودات لطیف و حساس بخشیده است؟! آیا جز این است که در حال حاضر زنان و دختران با نگاه هایی دریده و شیطانی روبه رو هستند و برخی بیماران جنسی با مغزهایی متشنج و متوهم با چشم هایی حریص به آنها تجاوز می کنند و کلمات رکیک جنسی نثارشان می نمایند؟! نرینه های روانی که در نهایت آفت زدگی در تاریکنای غارهای توهم خودساخته و خودخواسته روابط افسار گسیخته جنسی به سر می برند و ...
آیا وقت آن نرسیده است مراکزی برای بازپروری ذهن های بیمار جنسی در نظر گرفته شود تا به زنان و دختران به چشم کالایی لوکس نگاه نشود؟ آیا وقت آن نرسیده امنیت مالی، ناموسی و جسمی و جنسی نسبی زنان در سطح جامعه تأمین گردد؟ و بسیاری سوالات بی جواب دیگر...
چرا عده ای علیل المزاج روان رنجور صرف آفرینش زنان را ارضای نیازهای جنسی مرد می دانند؟ آیا جز این است که زنان موجوداتی گلبرگی و انسانهایی آگاه با برابریهای عقلی مساوی و گاهنا زیادتر از مردان هستند؟! با تمام قیودات نامرئی و جنسیتی ناملموس که جامعه با قانون هایی نانوشته و ظالمانه بر پای آنها نهاده است با توانمندی هایی شگرف موقعیت هایی رؤیایی و دور از ذهن می آفرینند و اعجازهایی باور ناپذیر رقم می زنند. کافی است جامعه نگاه های سنتی را از دوش توانمند این قشر عظیم بردارد.  
یکی از معضلات پیچیده امروزۀ اجتماعی علیرغم پیشرفت های روزافزون در عرصه های مختلف تبعیض جنسیتی است. به این معنا در جوامع مردسالارانه، مردان از بیشترین امکانات برخوردار و بهره ورند اما در سوی دیگر عرف هایی نامعقول و بندهایی ناگسستی در قالبی نامکتوب بر پای جنس دوم! و جنس ضعیف! نهاده شده است. همین امر بستری برای اضطراب و بدبینی و ستیز و ناامنی روحی و روانی برای آنها فراهم ساخته و پر واضح است سلامت جامعه در گرو سلامت زنان است وقتی سلامت روحی و روانی این قشر مورد تهدید واقع شد خواه ناخواه خانواده و اجتماع دچار آشوب زدگی خواهد شد. وقتی جامعه ای که نام مدرن و ترقی خواه را بر روی خود یدک می کشد شرکتها و کارخانجاتش دست رد بر سینۀ بسیاری از زنان با تحصیلات کلاسیک می زنند و دلیل شان چهره های متوسط و طبیعی زنان است چاره ای برای آنها باقی نمی گذارند جز روی آوردن به مفاسد اقتصادی و چه بسا مفاصد اخلاقی که مطرود انسانیت و ادیان است. هر چند نباید فقر را مجوز ورود به سرزمین های شنیع و شرم آور هنجار شکنی و بزهکاری تلقی کرد اما منبع معیشت زنان سرپرست خانواده محدود است و صعه صدرشان حد و حدودی دارد و اگر از مرزهای مشخصی عبور کرد فاتحه عفاف و پاکدامنی آن جامعۀ بحران زده خوانده است. 
سخن آخر:

اصل خدمات دهی و یاری رسانی تمام ارگان های دولتی و حتی مراکز مردم نهاد به زنان در دست داشتن طلاقنامه است اما وقتی زن و فرزندان را همسر معتاد رها کرده و مکان مشخصی ندارد و مراکز حمایتی شروط لازمه را داشتن طلاقنامه و یا برگۀ حبس شوهر ذکر می نمایند چاره چیست؟ آیا این خطوط قرمر ساختگی و دور از انصاف و عقل خود سوق دهندۀ این قشر به سوی آسیب های اجتماعی نیست؟ وقتی نگاه فرزندان از دنیا بیخبر به دستهای خالی مادر است چه راهی برای وی باقی می ماند؟ آیا وقت آن نرسیده است قوانین جاری کشور مورد بازبینی عمیق و موشکافانه و اندیشمندانه واقع شود و تغییرات اساسی در آنها برای زیر چتر حمایتی گرفتن زنان بی سرپرست ایجاد شود تا تنها اندکی از بار ناهنجاریهای روزافزون و انفجاری بی بندباری و بزه کاریهای جامعه کاسته شود؟
 سنبله برنجی شاهین دژ
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار