تابناک اصفهان: رياضی زبانيست كه خدا با آن جهان را به رشته تحرير درآورد « گالیله میلادى ۱۵۶۴-۱۶۴۲»
شاید به اعتقاد دانشمندان و ریاضیدانان اگر ریاضی نبود جهانی هم نبود یا خداوند بنابر گفته گالیله جهانی را به رشته تحریر در نمی آورد .
اما به اعتقاد من شاید اگر ریاضی نبود دنیای بهتری داشتیم یا شاید اگرخدای متعال تصمیم میگرفت جهان را با یک فرمول دیگری خلق کند همه چیز رنگ دیگری بخود میگرفت ؛ نمیدانم ، شاید هم بدون ریاضی ، بقول امروزی ها جهان بی حساب و کتاب میشد ... شاید ، شاید ، شاید .....
اگر ریاضی نبود از این شایدها زیاد میشد که باشد ، دودوتا چهارتایی هم نبود ، اگر ریاضی نبود سال دو هزاری هم نبود ، قرن ها و سالها و ماه ها هم نبود ، تقویم نبود ، ساعت نبود ، زمان نبود و آنوقت اگر همه اینها نبود شاید گذر زمان هم نبود ، دلتنگی نبود ، انتظار نبود ؛ اگر ریاضی نبود حساب و کتاب نداشتیم ، معامله و شرط بندی نداشتیم ، اما شاید مهربانی بی حساب و کتاب میشد ، آدمها بر سر دلشان شرط نمی بستند با خدا ، با همدیگر ؛ برای آدم بودن و انسانیت، محبت کردن و عشق ورزیدن ، زندگی کردن وشاد بودن ، خوبی کردن و خوب ماندن ؛ همیشه وقت بود و بقول سهراب گاهی چقدر زود دیر نمیشد ....
فرصت ها از دست نمیرفت و قرارها باطل نمیشد ؛ اگر
ریاضی نبود شاید لحظه های خوش زندگی تمام نمیشد ، خاطره نمیشد ؛ اگر ریاضی نبود همه شاعر بودند ، خوبی ها را
می سرودند و برای مهربانی کردن چرتکه نمی انداختند.
اصلا اگر ریاضی نبود خساست هم نبود، کینه و حسادت ، خودخواهی و حرص و زیاده خواهی هم نبود ؛ دشمنی نبود ، جنگ نبود بجایش شفقت و بود همراهی ، کمک بود و دلداری ؛ اگر ریاضی نبود انسان تنها نبود ...
چقدر تلخ است که برای داشتن جهانی با حساب وکتاب که نظم باشد ، ترتیب باشد که زمان بر هم نخورد تا حقی باطل نشود شب بجای روز و روز بجای شب نشود از تمام مرزها گاهی تا دوردست ها تا آخرین نقطه گذر از انسانیت میگذریم ؛ چه شد که بجای این همه ترتیب ، بی ترتیب شدند آدمها ، دلها ، روزها و سالها .............. ؟؟
آنجا که نیما گفت آی آدمها ، چه شد که کسی گوش نکرد ؟ پس قانون حساب وکتاب چه شد؟
اگر ریاضی نبود پول هم نبود ، تجارت هم نبود که ای کاش نبود وقتی قرار است با پول دلها را بخرند و تنهایی ها راپرکنند ؛ صفرها ملاک سنجش آدمیت باشد و هر چه بیشتر پوچ تر اما فقط در ریاضیات که در دنیای ما آدمها میشود مقام ، میشود عزت ، میشود قدرت ؛ میشود که بشود آدمیت را معامله کنند با درد ، سفید را با سیاه ، مهر را با غضب ؛ اینجا آدمها با خون تجارت میکنند .
ای کاش ریاضی نبود تا مردم تنها برای زیستن زندگی کنند ، برای عشق جان فدا کنند ، برای معاش تلاش کنند و آنوقت بود که دیگر نه حسابی بود و نه کلاهی ، نه سری بود ونه کتابی اما افسوس و صد افسوس که این حساب و کتاب الهی به کار ما نیامد ؛ دردها درمان نشد ، نیش ها نوشی نشد ، قهر ها رحمت نشد ، رنگ ها بیرنگ شدند ، زمین تنگ شد ، جنگل ها بیابان شدند ، نورها کم شد و ستاره ها از فروغ افتادند .
ای کاش ریاضی نداشتیم اما مریم هنوز نفس میکشید در دنیایی که تمام معادلاتش بهم ریخته است ؛ صد افسوس که دیگر ما را به لبخندی میهمان نمیکند اما مهرش در قلب ایران زمین ماندگار است و یادش همیشه با ماست .
"به یاد مریم میرزاخانی نابغه و ریاضیدان ایرانی "
یادداشت از ریحانه راهپیما