کد خبر: ۵۳۲۰۷
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۶ 26 June 2015

 

گفتگو با اولین نماینده اردبیل در مجلس بعد از انقلاب

اسماعيل خوشنويس از روزهاي نمایندگی اش می گوید

صادق پناهي:

از مبارزان پيش از انقلاب است. با شيوه مبارزهاي که ميتواند مخصوص يک معلم باشد. ايده تشکيل کانون صنفي معلمانش بهقدري ساواک را حساس ميکند که تا آخرين روزهاي حکومت محمدرضا پهلوي دست از سرش برنميدارند. روز يازدهم بهمن سال 57 شبانه به منزل پدرش ميريزند تا با صحنهسازي سر به نيستش کنند؛ اما او مدتهاست که به زندگي مخفي روي آورده و از اين حادثه جان سالم به درميبرد. 

بعد از پيروزي انقلاب بهعنوان نخستين مدير آموزشوپرورش شهرستان اردبيل منصوب ميشود و دوراني که از آن بهعنوان روزهاي سختي ياد ميبرد، مي گويد: با لطف خدا بهخوبي سپري شدند. سپس در انتخابات نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي از شهرستان اردبيل کانديدا ميشود. تا با کسب 29 هزار رأي در دور دوم راهي نخستين مجلس پس از انقلاب شود. روايت است که ميگويند با دوچرخهاش به تهران ميرود و با دوچرخهاش هم برميگردد. اولي را تأييد ميکند اما با خنده ميگويد که در سال سوم نمايندگي دوچرخهاش بهکلي از بين رفته است.

اسماعيل خوشنويس. مردي که صندليهاي قرمز مجلس شوراي اسلامي نطقهاي معروفش را فراموش نخواهند کرد. آنگونه که هنوز هم اردبيل و مردمانش او را فراموش نکردهاند. مردي که سادگي ظاهرش درآميختگي با رفتار پيچيدهاش از او شخصيتي منحصربهفرد ميسازد. تابهحال با هيچ رسانهاي مصاحبه نکرده است. 

در ميان کلام گاهي چنان پرشور صحبت ميکند که لحظهاي ميتواني او را پشت تريبون مجلس در حال ايراد سخنراني تصور کني. صحبت کردن با او ساده نيست. سؤال را با دقتي عجيب ميشنود و در هر پاسخي بهظاهر جوابي است که پشتش مفهومي نهفته است. او را ميتوان چيزي بيش از يک نماينده مجلس دانست. مردي که بعد از پايان دوره اول مجلس شوراي اسلامي باسياست خداحافظي ميکند. به مدرسه بازميگردد و تا امروز که چيزي نزديک به سه دهه از آن گذشته است يک دبير باقي ميماند.

مجلسي بهشدت پرکار که در روزهاي حساس نخست انقلاب باوجود 32 کشته و باوجوداينکه به دلايل خاصي کار خود را با 243 نماينده آغاز کرده است به ايفاي نقش حياتي در تاريخ ادوار مجلس شوراي اسلامي ميپردازد. رأي اعتماد به 102 وزير خود ميتواند گوياي اين مسئله باشد.

مجلسي که نگاهي به آن نشان ميدهد بسياري از چهرههاي سرشناس امروز کشور در آن عضويت داشتهاند. از مقام معظم رهبري تا رئيسجمهوري اسلامي ايران.

 

* شما در سال 52 با همکاري جمعي از معلمان ايده تشکيل انجمن صنفي معلمان را طي نامهاي به اطلاع فرمانداري، شهرباني، ژاندارمري و ساواک رسانديد...

انقلاب بر وزن انفعال است؛ يعني پذيرش تغيير نه تغيير دادن. درحاليکه عوام ممکن است فکر بکنند انقلاب يعني دگرگون کردن. اصلاً چنين نيست. در جامعه شرايطي پيش ميآيد که مردم در قبال آن از خود واکنش نشان ميدهند. مردمي که به چند دسته تقسيم ميشوند. عدهاي شرايط را زود متوجه ميشوند.

آيه شريفهاي از قرآن است که ما انسان را از صلصال خلق کرديم. صلصال يعني سفال. انسانهايي بودند سفال گونه که بازخورد مسائل در آنها ايجاد صدا ميکرد. عدهاي هم مثل خشت بودند که شرايط جامعه روي آنها تأثيري نداشت. ما در قبل از انقلاب با بياخلاقي مواجه بوديم. با بيعدالتي مواجه بوديم. تبعيض بود و البته مسائل جهاني هم بود. اگر بخواهم نگاه کلاني داشته باشم

مجموعهاي از عوامل بودند که زنجيروار به هم متصل بودند؛ که انسانهاي هوشيار آن زمان را حساس کرده بود. ما متوجه استثماري که در آن زمان در کشور ما از سوي قدرتهاي بزرگ صورت ميگرفت بوديم. ما متوجه فساد سازمانيافتهاي که در مملکت بود بوديم و خواهان رفع اينها از سر کشور بوديم.

به عبارت بهتر کوتاه کردن دست قدرتهاي خارجي از منابع ملي و همچنين انسانهاي بيلياقتي که در رأس امور بودند خواست ما بود. چيزي هم که باعث انقلاب
شد پيوستن بدنه جامعه به همين انسان
هاي حساسي بود که لزوم تغيير را درک کرده بودند.

اين مجوزي است که قرآن به ما داده است که اگر ظالم در قبال ظلم خود در برابر مظلوم خجالت نکشد مظلوم ميتواند به هر نحوي سخن خود را به گوش او برساند. مصداق بارز آنهم واقعه عاشورا است. ما بر همين راستا حرکت کرديم. باهم ارتباط برقرار کرديم. چرا که هيهات من الذله نقشه راهي بود که انتخاب کرده بوديم.

من در آن زمان در تبريز در حال تحصيل بودم. عضو گروه مبارزه با فساد بودم. بعد فعاليت خود را به اردبيل کشانديم و با نامهنگاري ايده تشکيل کانون صنفي معلمان را به اطلاع فرمانداري، شهرباني، ارتش و ساواک رسانديم.

گفتگو با اولین نماینده اردبیل در مجلس بعد از انقلاب

 

* از آن زمان به مدت 5 سال شما جز چهرههايي هستيد که موردتوجه ساواک قرار ميگيريد.

خب فلسفه وجودي تشکيل اين کانون در ظاهر احقاق حقوق صنفي معلمان بود. ولي هدفي که ما در حقيقت به دنبال آن بوديم شوريدن عليه عدم شايستهسالاري بود که در جامعه وجود داشت. سازوکاري هم براي آن تعريف کرده بوديم. خوب درخواست ما را نه فرمانداري فهميد. نه شهرباني. نه ارتش. ساواک بود که متوجه منظور ما شد.
احضار شدم.

آن زمان شما در بدو ورود به ساواک مورد اهانت قرار ميگرفتيد. بعدازآن به من پيشنهاد شد درازاي مشوقهايي از اين مسئله منصرف شوم. جمله جالبي که من آن
روز شنيدم اين بود. چرا مي
خواهي مردم را از غفلت بيدار کني؟ معني اين جمله اين بود که در خواب نگهداشتن مردم هدفي راهبردي بود که توسط رژيم دنبال
مي
شد.

من آنجا اين شعر از مولوي را خواندم که تو جهاني بر خيالي بين روان، بر خيالي صلحشان و جنگشان، وز خيالي فخرشان و ننگشان... يک عدهاي را سرکار آورده بودند که شايسته نبودند.

ما خواستار سرکار آمدن کساني بوديم که لياقت زمامداري را داشتند. با دانستههايشان سرکار آمده بودن. نه با رابطه. ايده تشکيل انجمن صنفي معلمان در همين راستا بود. ما به دنبال گردنآوردن استعدادهاي جامعه کنار هم بوديم. چون در چنين فضايي بود که کار بلدها خود را نشان ميدادند.

تا انقلاب هم پيگيرش بوديم. چرا که متشکل کردن معلمان چهار سال زمان برد و خوب به همين دليل هم هميشه تحت نظر بوديم. حتي دستور داده بودند مرا از مدرسه اخراج کنند. ولي خوب آدمهاي خوبي بودند که نگذاشتند اين اتفاق بيفتد.

به اين طريق که بهجاي تدريس دروس ديني به تدريس زبان انگليسي پرداختم؛ و خوب بالاخره انقلاب شد. در اين بالاخره هم حرفهاي زيادي است که حرف زدن از آنها زمان بسياري را ميطلبد.

 

* بعد از انقلاب شما بهعنوان نخستين مدير آموزشوپرورش شهرستان اردبيل منصوب ميشويد. مسئوليتي اجرايي که شما پيش از ورود به مجلس بر عهده ميگيريد.

خب مرا ميشناختند. با توجه به آن شناخت پيشنهاد شد که اين مسئوليت را بپذيرم. در مدتي که من در اين مسئوليت بودم با آدمهاي مختلفي برخورد داشتم. هر روز
اعتصاب داشتيم. تحريکات در مدارس گسترده بود. نمي
گذاشتند کار آموزشوپرورش پيش برود.

آن زمان يک ميزي داشتم که روي آن پر بود از جاي قمه و کارد و اينجور چيزها. ولي لطف خدا شامل حال ما شد تا باوجودآن شرايط آسيبي از سوي ما متوجه کسي نشود. هرروز نامه داشتيم که فلاني را پاکسازي کنيد. فلاني را اخراج کنيد. من همه آنها را پاره ميکردم و دور ميريختم. اعتراض ميکردند. جوابي که داشتم اين بود. ما براي وصل کردن آمديم. ما انقلاب کرده بوديم که اگر حقي را زنده نميکنيم لااقل حقي را هم سلب نکنيم.

همينها هم باعث شد که زمان ثبتنام مجلس با درخواستهاي بسياري براي اين مسئله مواجه شدم. درحاليکه تمايلي هم نداشتم. مرحوم شيخ سعيد اصغري نياري خيلي در اين مورد تأثير داشت. استادم بود. گفت اگر ثبتنام نکني در قيامت متعرضت خواهم شد. ثبتنامکردم. خب لطف خدا شامل حال ما شد. مردم به ما اعتماد کردند. من در دور دوم انتخابات توانستم به مجلس راه پيدا کنم.

گفتگو با اولین نماینده اردبیل در مجلس بعد از انقلاب

 

* اگر بخواهم مهمترين سؤال خود را پرسيده باشم بايد به ماجراي نمايندگي شما در مجلس شوراي اسلامي بپردازيم. شما کانديدا ميشويد و بارأي مردم اردبيل به مجلس شوراي اسلامي راه پيدا ميکنيد.

بعد از حضور در مجلس به فکر استعفا افتادم و با همين تصميم به اردبيل رفتم. منتهي مرا منصرف کردند تا برگردم و کارم را ادامه دهم. البته اينطور نبود که فضا براي من تنگ باشد. برخي مسائل را نميتوانستم بپذيرم. دو سال و نيم تمام با دوچرخهاي که با خود برده بودم پيگير امور مردم بودم. موقع رفتن به مجلس هميشه راحت بود. چراکه مسير خيابان سپه کهبه مجلس منتهي ميشد سرازيري بود. موقع برگشتن کارم سخت ميشد.

من در همهسالهاي حضور در مجلس بهعنوان مخالف بودجه صحبت کردهام. دليلش هم نبود برنامه مشخص براي بودجههاي پيشنهادي بود. در مورد مسائل کلان کشور نظر ميداديم. هرچند که عدهاي همان دوچرخهسوار شدن ما را توهين به مقام نمايندگي ميدانستند. منتهي من براي سوارشدن به ماشين ضدگلوله نماينده نشده بودم.

چگونه ميتوانستم آرايي که مرا نماينده مجلس کرده بود فراموش کنم؟ در دوران نمايندگي هم مالي به مالم افزوده نشد. اسناد خانهاي را در اختياردارم که اگر امضا کرده بود متعلق به من بود. ولي نخواستم. در تمام آن چهار سال هم بدون تعارف سعي کردن وظايف نمايندگيام را درست انجام دهم. کاري را انجام ميدادم که فکر ميکردم درست است. هيچ تعارفي هم در اين مورد نداشتم.

 

* اسماعيل خوشنويس در چهار سال نمايندگي مجلس شوراي اسلامي چهکاري براي اردبيل انجام ميدهد؟

بحثي که فکر ميکنم بايد به آن اشاره بکنم تأکيدي است بر اينکه وظايف نمايندگي مسئله روشني است. با اينحال شرايط کشور در آن زمان بهگونهاي بود که ما در مواردي مجبور به ورود به مسائل اجرايي هم داشتيم. خيلي به اين کاري نداشتيم که چه کساني در سرکار هستند. اوايل انقلاب بود و همهکساني که مشغول بودند بهنوعي انقلابي محسوب ميشدند. اما اينکه اسماعيل خوشنويس چهکارهايي انجام داده است. پيشنهاد ايجاد ناحيه صنعتي در اردبيل را بنده مطرح کردم. کارخانه سيمان بخشي از عملکرد من است. براي بحث فرودگاه آنقدر پيگير شدم که اعتراض کردند نماينده اردبيل شبها هم در وزارت کشور ميخوابد. مسئلهاي مهمتر از همه اينها. پيشنهاد استان شدن اردبيل را من مطرح کردم.

اسناد همه اينها هم موجود است. من وظيفه داشتم استعدادهاي منطقه را بروز دهم. از همه اينها هم راضي هستم. تنها مسئله استان شدن استان اردبيل آنگونه که من ميخواستم پيش نرفت. هرچند تصميمي بود که توسط زعماي استان پيگيري شد و ما هم به آن احترام ميگذاريم.

 

و بعد شما براي دور بعدي مجلس شوراي اسلامي کانديدا نمي شويد به مدرسه برميگرديد.

ما بايد ببينيم نماينده کيست و چه وظايفي بر عهده دارد. مگر اين است که هر نماينده در همه امور کشور صاحبنظر است؟ چرا بايد چنين باب شود که رفتوآمد به ستاد ملاک خدمترساني واقع شود. من نميتوانستم با چنين چيزهايي کنار بيايم.

نماينده وظيفه دارد از وزير انديشه بخواهد. نه اينکه کارچاقکن باشد. اينجور چيزها باسليقه من سازگار نبود. من کاري با اشخاص ندارم. فقط سؤالم اين است که ديگران رفتند و چه کردند. عملکرد همه افراد مشخص است و بهراحتي ميتواند ملاک داوري قرار بگيرد.

من معتقدم کار نماينده ورود به مسائل اجرايي نيست. بلکه بايد به نمايندگي از مردم ناظري دقيق در مسائل اجرايي کشور باشد. اين سادهترين چيزي است که ميتواند نصب العين راه جامعه ما باشد.

منبع: نشریه مهر اردبیل

 

 

بیشتر بخوانید:
 
زیارت عاشورا
 
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۳
علی رحمتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۱ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۵
مصاحبه خوبی بود. استفاده کردیم. اسمش رو شنیده بودم. چهرش ولی خیلی آشنا نبود..
مالک رضایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۷
فرهیخته ای را گفتند اگر زیاد پیر نشده بودی تو را به مشاوره بر می گزیدم .گفت: اگر مرا برای کشتی گیری می خواهی در توان من نباشد و اگر برای رای و نظر می خواهی نزد من وافر باشد

من افتخار شاگردی جناب آقای خوشنویس را در دورۀ دبیرستان داشته ام و از خوان گستردۀ دانش او لقمه های معرفت بر گرفته ام . توفیق چند دیدار بعدی را هم با آن جناب داشته ام .گفتارش بسی شیرین و تجاربش ذی قیمت است .


امید که مسئولان استان خود را بی بهره از نظرات بزرگانی مثل او نسازند
اما گویا سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است.
عباس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
مصاحبه خوبی نبود. یعنی اصلا مصاحبه نبود. یه سوال درست و حسابی نکرده بود. وقتی ... تصور کنه نتیجه اش همین میشه
محمد نادری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۰
نفس عمل و رفتن به سراغ استاد خوشنویس بسیار کار ستوده ای است ولی ای کاش ازا ین فرصت پیش امده بیشتر استفاده می شد و سوالات اساسی تری از ایشان می پرسیدید .
در ضمن من جای شما بودم از تصاویر مناسب تری استفاده می کردم
علی اصغر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۶
از مصاحبه ای که با استاد محترم انجام داده اید متشکرم. از استاد بزرگوار هم به خاطر شکستن سکوت چند دهه و قبول مصاحبه سپاسگزارم و آن را به فال نیک می گیرم.اما سؤالی که چند سال است با آن کلنجار می روم و مترصد اولین رویارویی با این استاد ارجمند بودم را می خواهم مطرح کنم که اگر ما را لایق دانستند به آن پاسخ فرمایند.
مشخصا سؤال من این است که چرا ما مسائل متعدد اجتماعی و نوعا مسائلی که مربوط به نظام و انقلاب است را به صورت صفر و یک می بینیم.
جناب استاد خوشنویس حتما بهتر از ما می دانند که این انقلاب و این نظام با چه زحمات و خونهایی به دست آمده است که شخص ایشان را هم می توان یکی از مسببین اصلی شکل گیری نظام اسلامی در حیطه جغرافیایی خودمان دانست و باز به خوبی می دادند حفظ و نگهداری از این تراث ارزشمند از اصل بوجود آمدن آن بسی سخت تر و مشکل تر می باشد و نیز بهتر از مردم عادی و عوام می دانند که در چند دهه اخیر کشور ما چه مشکلات عظیمی را پشت سر گذارده مثل جنگ و تحریم و .... که هر کدام می توانست هر کشور قدرتمندی را از پای درآورد اما توجهات حضرت صاحبالامر(عج) و ایستادگی ملت و رهبری آگاه باعث شده تا همه آن مشکلات و موانع را یکی پس از دیگری به خوبی سپری کند.
هر چند که کشور از سوء مدیریت های برخی مسئولین متضرر شده ، در خیلی مواقع بی برنامگی ها به کشور آسیب رسانده و ..... اما میانگین عملکرد نظام در خیلی از موارد قابل قبول بوده و اینکه دشمن در پی ناکارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی بوده مایوس شده و همه آمار و اطلاعات موجود کشور و اقرار و اعتراف دشمنان و معاندین داخلی و خارجی آن مؤید این مطلب است .
حال سؤال اینجاست که با کنار کشیدن افراد لایق و شایسته و متعهد و کاردان از صحنه سیاسی کشور ما به چه کسی کمک می کنیم . شاید جواب این باشد که دیگر زمینه خدمت مثل سابق نیست و ورود افراد آبرومند به عرصه سیاسی کشور موجب تخریب شخصیت آن بزرگواران می شود که در اینجا هم باید عرض کرد که ما دین و انقلاب را تا زمانی می خواهیم که همه چیز مرتب و آماده باشد و مدیران محترم هم با خیال راحت کار خدمتگذاری را انجام دهند. باری که شهادت در این عرصه از جهاد برای بدست آوردن اصل انقلاب کم نیست. که مبادا مشمول آن قاعده فقهی شویم که ترک ریا خود ریاست.
شانه خالی کردن از مسئولیت هیچ هنری نمی خواهد . و این که ما از دور بنشینیم و کارهای انجام شده را تحلیل و بررسی کنیم . اگر کسی خود را توانمندتر از دیگران برای اداره برخی امور می داند مسئولیت شرعی دارد که آن بار را بر دوش بکشد و به سر منزل مقصود برساند . مشی ائمه طاهرین (ع) نیز چنین بوده است . یعنی هیچ امامی دوست نداشته و وظیفه نداشته که مثلا فقط بنشیند و احکام بگوید و امر به معروف کند و جامعه را به حال خود واگذارد که شهادت همه امامان معصوم ما گواه این مطلب است.
البته نکته ای را هم عرض کنم که ما باید در همه امور شرایط زمان و مکان را در نظر بگیریم. فرمایش گهر بار امیر بیان حضرت علی (ع) هست که در حدیثی سه شرط برای فرد عاقل بیان می کنند که یکی از آنها آگاه بودن فرد به مسائل زمان است.
اینکه ما با دوچرخه به مجلس برویم با عرض جسارت ، هیچ افتخاری نیست . خوب شرایط کشور ایجاب می کند برخی از مسئولین بالارتبه ماشینهای ضد گلوله سوار شوند که شاید خودشان اصلا میل نداشته باشند اما اینها مسائل امنیتی کشور است .
شما دیدید که ما چقدر از شخصیتهای بزرگ و برجسته انقلاب را در اثر همین بی احتیاطیها از دست دادیم و توسط ایادی استکبار ترور شدند؟ در همین دوره اول مجلس چقدر از نمایندگان توسط تروریستها شهید شدند؟ همین سالهای اخیر چند نفر از دانشمندان هسته ای ما ترور کردند و .... البته ما منکر برخی از فرصت طلبان هم که در قالب خدمت به نظام و مردم چهره واقعی خود را عوض کرده و تیشه به ریشه بیت المال زده اند هم نیستیم اما اعتقاد داریم که راه مقابله با این افراد کناره گیری نیست . بهترین راه مقابله و مبارزه به عناصر نامطلوب، حمایت و پرورش انسانهای مطلوب و ارزشی برای تصدی همه امور اجتماعی کشور است. همین الان هم داریم فردی که پس از پنج دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی فعلا در خانه ی اجاره ای در تهران زندگی می کند و قدرت خرید خانه را ندارد.
در پایان برای استاد گرامی آرزوی صحت و سلامتی و توفیق روز افزون در خدمت به نظام اسلامی و مردم عزیز را دارم.
همشهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۲ - ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
ببخشین آن عزیز بی خانمان تهران نشین چه معیار و قیمتی برای انتخاب منزل مورد نظرشون دارن؟
اقادایی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۳
بنده افتخار شاگردی ایشان را در دبیرستان شهید بهشتی را داشتم. ای کاش سوالات بیشتری را ار ایشان می پرسیدید.
اسدالهی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۸ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۸
انسانی به حق وارسته،بسیار جدی،بسیار شوخ در عین جدیت.سخنانش نافذ.وقتی وارد کلاس میشد هنوز در را کامل نبسته شروع به تدریس میکرد تا لحظاتی پس از به صدا درآمدن زنگ کلاس هنوز مشغول به تدریس بود.سعی میکرد کوچکترین لحظه ای از وقت کلاس به بطالت نگذرد.انسان بی ریا.
جمشيد بايرامي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۰۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۴
بنده افتخار شاگردي ايشان رادر دبيرستان 17 شهريور داشتم .ودر جلسات تفسير در روزهاي پنجشنبه هر هفته در منزلشان تشكيل ميشد شركت ميكردم ايشان انسان پاك و نيك انديش هستند كه حقيقت را فداي مصلحت نميكنند .خداوند استاد را حفظ فرمايد .
سید کمال الدین علوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۲
دوستان میدانند که بنده تاریخ سیاسی بعدازانقلاب اردبیل را با محوریت ادوار مجلس دردست تحریر دارم استاد اسماعیل خوشنویس مظهر تمام عیار خلوص زهد وساده زیستی وروحیه انقلابی مبتنی بر ارزشهای والای اسلامی وشیعی است کاش نهادهای مرتبط به فکر برگزاری کنگره ای برای پاسداشت منزلت ایشان به عنوان الگویی شایسته برای مدیران ونمایندگان باشند واقعا آیا مردمان شهر ما چنین ناسپاسند ویا متولیان امر/بزرگان را برنمیتابند
پاسخ ها
مریم
| Iran, Islamic Republic of |
۰۰:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
جناب علوی کاش ایشان را واقعا الگوی خود قرار میدادید.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۲/۰۸
متاسفانه غرور بیجای بعضی افراد مانع کار درجامعه اسلامی شد انسان پاک باخته جانش رادرراه اسلام می دهد
اصغر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۲
استاد خوشنویس واقعا هم استاد اخلاق بود وهم معرفت ...... افتخاری شاگردی ایشان در دانشگاه علامه طباطبایی نصیبم شده از بوستان معرفتش خوشه ها چیده وبهره ها برده ....
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار