به گزارش تابناک : در سالهای گذشته بازیکنان فوتبال از طریق زمینهای خاکی و تیمهای مدارس عادی جذب باشگاهها شده و شروع به رشد میکردند. بیشتر مدارس آن دوران دارای تیم بوده و مسابقات جذابی بین مدارس برگزار میشد. لیگ مدارس در گذشته بازیکنان بزرگی را به فوتبال ما معرفی کرد، اما به مرور حضور مدارس عادی در فوتبال کمرنگ و کمرنگتر شده و آکادمیها و مدارس فوتبال جای آنها را گرفت.
حرفهای شدن فوتبال و تمایل بیشتر خانوادهها برای فوتبالیست شدن فرزندانشان در کنار ورود چشمگیر پول به این رشته، تعداد مدارس فوتبال و آکادمیها را به طور سرسامآوری افزایش داد و هر سال به تعداد آنها افزوده میشود.
خلأهای قانونی و عدم نظارت کافی ارگانهای مربوطه موجب شده است تا هر فردی قادر باشد با کمترین سابقه و تجربه مربیگری و بدون در اختیار داشتن حداقل امکانات لازم، مدرسه و آکادمی فوتبال تأسیس کرده و شروع به جذب بازیکن در ردههای مختلف کند.
نکته تلخ ماجرا اینجا است که سودآوری مالی بالا پای افراد سرشناس و حتی باشگاههای بزرگ را به این کارزار باز کرده و عملاً بسیاری از این مدارس، تبدیل به بنگاههای درآمدزایی شدهاند که در بهترین حالت میتوانند بخشی از اوقات فراغت بچهها را پر کنند.
واقعیت این است که مدارس فوتبال نه تنها کمکی به پیشرفت این رشته نداشتهاند، بلکه معضلات زیادی را نیز به وجود آوردهاند.
بیشتر این مدارس حداقل استانداردهای لازم جهت پرورش یک بازیکن را در اختیار ندارند؛ بیشتر آنها حتی فاقد یک زمین خوب و با کیفیت، مربی باتجربه و حتی امکانات تمرینی مناسب هستند، چه برسد به رعایت مواردی همچون اصول تغذیه، مسائل روحی و روانی و غیره.
بیشتر اسامی افراد سرشناس و بزرگ فوتبالی که بر سر در مدارس فوتبال خودنمایی میکند، تنها یک حقه تبلیغاتی بوده و در بهترین حالت فرد مورد نظر فقط یک ناظر مدیریتی است. به اینها اضافه کنید مجوزهای گسترده باشگاهها برای تأسیس مدارس فوتبال به نام آن باشگاه و یا گرفتن هزینه برای حضور در تست.
این کارزار درحالی اتفاق میافتند که بسیاری از کارشناسان معتقد هستند حضور باشگاهها در مدارس فوتبال و آکادمیها با شرایط کنونی کاملاً بیهوده است.
واقعیت آن است که کشف استعداد و پرورش یک بازیکن پروسهای پیچیده و هزینهبر است که در بسیاری از کشورهای صاحبسبک فوتبال بر عهده مربیان نخبه و با دانش است.
بدون شک بزرگترین مانع رسیدن ما به فوتبال روز دنیا علاوه بر کمبود امکانات، شیوه غلط و غیر اصولی پرورش بازیکن است.
کافی است مقایسه کوچکی در خصوص نحوه استعدادیابی و پرورش بازیکن بین باشگاههای دنیا و حتی آسیا با تیمهای داخل کشور کرد تا متوجه شویم تا چه اندازه از قافله عقب هستیم.
در فوتبال روز دنیا آموزش بخش پایه از بالاترین اهمیت ممکن برخوردار بوده و هزینه های بالایی در بخش پایه انجام میشود؛ مربیانی که در فوتبال پایه فعالیت میکنند علاوه بر دانش و تجربه بالا باید از فیلترهای بسیاری بگذرند، کمیتههای استعدادیابی در نقاط زیادی از جمله مدارس عادی فعالیت میکنند و بازیکنان مستعد را بدون هزینه راهی آکادمی باشگاه میکنند، امکانات و هزینه بالایی صرف میشود تا یک بازیکن در نهایت به بالاترین حد از فوتبال برسد. این در حالی است که بسیاری از باشگاههای ما حتی قادر به پرداخت هزینههای عادی خود نیستند و نکته تلختر آنکه امکانات ورزشی مدارس عادی آنها از اموانات بسیاری از تیمهای ما بالاتر است.
در کشوری که مدارس عادیاش تنها 2 ساعت در هفته را به ورزش اختصاص داده و همین 2 ساعت نیز به بهانههای مختلف لغو شده و امکانات ورزشی مدارس تنها چند توپ است، نباید انتظار اتفاقات بزرگ در ورزش را داشت. تلختر آنکه اندک اتفاقات خوب را نیز از بین بردهایم که یکی از آنها تعطیلی لیگ مدارس است.
نتیجه تمام مسائل عنوان شده این است که تا زمانی که شرایط بدینگونه پیش رفته و تغییر و تحول اساسی صورت نگیرد، نباید انتظار پیشرفت و ترقی در ورزش بهخصوص فوتبال را داشت. مگر آنکه عزمی بزرگ و همگانی برای سر و سامان بخشیدن به این وضع پیش آید. وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال باید قوانین جامع و کاملی را در خصوص مدارس فوتبال و نحوه حضور باشگاهها در فوتبال پایه تدوین کرده و سازمانهای نظارتی کافی برای اجرای آن را به کار گیرند و باشگاهها را موظف به حضوری اصولمند در بخش آکادمیک کنند.
وزارت ورزش باید با آموزش و پرورش به تعامل رسیده و نقش مدارس را از طریق مختلف از جمله افزایش ساعات ورزش، موظف کردن مدارس به داشتن امکانات لازم و برگزاری مسابقات مدارس پررنگتر کند.
اتفاقاتی که در صورت وقوع میتواند آغازگر راه پیشرفت در ورزش کشور باشد، اما باید پذیرفت تا به جامه عمل پوشیدن به آن فاصله بسیار است.
حاجرسولیها: تعامل وزارت ورزش و آموزش و پرورش صفر است
حسن حاجرسولیها نقش مدارس فوتبال در پیشرفت این رشته را ناکافی دانست و اظهار داشت: نسبت به گذشته که تأسیس مدارس فوتبال مرسوم نبود، در حال حاضر برخی موفق شدهاند کارهای اولیهای در این زمینه را انجام دهند، اما چون نظارت چندانی بر این اقدامات وجود ندارد، فکر میکنم که باید خیلی بهتر از این آموزش داده شود.
مربی فوتبال اصفهان افزود: مربیان باید بهتر آنالیز شوند و هر کس از راه میرسد، مدرسه فوتبال باز نکند. فکر میکنم در حال حاضر در اصفهان بیش از 150 تا 100 مدرسه فوتبال داریم که تعداد زیادی از آنها اصلاً اجازه و مجوز این کار را ندارند.
وی ادامه داد: باشگاه سپاهان چیزی حدود 30 شعبه تأسیس کرده است و مگر میشود یک باشگاه 30 شعبه داشته باشد و هیئت فوتبال استان با این امر موافقت کند؟ تیم سپاهان و یا ذوبآهن میتوانند از آکادمیهای خود حداکثر 2 یا 3 شعبه بزنند.
حاجرسولیها داشتن زمین استاندارد را از حداقل ملزومات مدارس فوتبال خواند و گفت: نخستین فاکتور یک مدرسه فوتبال خوب داشتن یک زمین با کیفیت است و نباید در هر زمینی و یا چمن مصنوعی اقدام به آموزش کرد. مگر میشود در یک زمین با ابعاد 30×20 و یا 30×40 متر به بچهها فوتبال آموزش داد؟ شاید بشود برخی از تاکتیک و فنها را در این زمینها آموزش داد، اما خیلی چیزها را هم نمیشود به بچهها یاد داد. نخستین شرط وجود یک زمین استاندارد است و حتی بازیکنان نونهال هم باید زمین بزرگ را ببیند و بزرگی و عظمتش را حس کنند.
وی اضافه کرد: دومین فاکتور مهم استفاده از مربیان کارکرده است. باید از مربیانی استفاده کرد که دارای مدرک بوده و تجربه این کار را داشته باشند. شرط بعدی این است که شما بفهمید از این مدرسه فوتبال میخواهید به کجا برسید. مگر میشود در 3 ماه یک بازیکن را کشف و تربیت کرد؟ این کار باید استمرار داشته باشد. مدرسه فوتبالی که استمرار نداشته و در طول سال دایر نباشد، اصلاً مدرسه فوتبال نیست.
پیشکسوت فوتبال اصفهان بیان کرد: بعد از این موارد، مباحثی مانند آموزش و برنامهریزی پیش میآید، اینکه خانوادهها چگونه حمایت کنند و غیره. این مسائل خود یک بحث طولانی است و هر کدام زیر شاخههای بسیاری دارد. وسایل اولیه و تمرین از ملزومات دیگر یک مدرسه فوتبال خوب است. مگر امکان دارد که 100 بازیکن را با 10 کاور و 20 توپ راهی زمین کرد؟ همچنین ردههای سنی باید تفکیک شود و هر رده باید مربی خودش را داشته باشد. کدام یک از این شرایط در مدارس فوتبال وجود دارد؟
سرمربی تیم امید ذوبآهن تعداد بالای مدارس فوتبال را مانع پوشش آنها توسط هیئت فوتبال استان دانست و خاطرنشان کرد: وقتی در یک شهر بیش از 150 مدرسه فوتبال وجود داشته باشد، طبیعی است که هیئت فوتبال قدرت پوشش کامل همه آنها را نداشته باشد. از طرفی وضعیت زمینهای ما به حدی بد است که هر کسی میتواند یک زمین 20×20 را گرفته و 50 بازیکن بگیرد. این در حالی است که قانون و استاندارد میگوید در یک زمین استاندارد حداکثر بین 80 تا 90 بازیکن را نگه دارید.
حاجرسولیها ادامه داد: البته هیئت فوتبال استان اصفهان روی این مسائل نظارت میکند. من مدرسه فوتبال دارم و از 5 تیرماه تا کنون 2 بار برای نظارت آمدهاند. خود ما با وجود اینکه چکیده فوتبال هستیم کم و کاستی زیادی داشتیم، اما سوال من این است آدمی که سررشته و سابقه ای در فوتبال و مربیگری نداشته، چگونه میتواند مجوز تأسیس مدرسه فوتبال را بگیرد. نباید حداقل سابقه و فعالیتی داشته باشد؟ فدراسیون و هیئتهای فوتبال باید جوابگوی رشد قارچگونه مدارس فوتبال باشند. هیئتهای فوتبال هزینههای سنگینی دارند و خسلی وقتها برای تأمین این هزینهها مجور به موافقت با تأسیس مدارس فوتبال میشوند.
وی با اشاره به نقش سازندگی تیمهای مدارس عادی در گذشته، گفت: در شرایط فعلی تعامل بین وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش و جوانان صفر است و مدارس عادی ما هیچ نقشی در تربیت بازیکن ندارند؛ در حالی که استعدادها باید از مدارس کشف شوند، همانطور که در گذشته بازیکنان زیادی با کمترین امکانات از همین مدارس کشف شدند. متأسفانه در حال حاضر حتی زنگهای ورزش هم ارزش چندانی برای مدارس ندارند.
مربی فوتبال اصفهان آکادمی و مدرسه فوتبال را 2 بخش جدا از هم دانست و تصریح کرد: آکادمی و مدرسه فوتبال هر کدام تعریف جداگانهای دارد. وقتی کسی آکادمی دایر میکند باید در تمام زمینههایش آکادمیک باشد. بازیکن باید از نظر تغذیه، آموزش، مسائل روحی و روانی و تحصیلی زیر نظر آکادمی باشد. این در حالی است که من مدارس فوتبالی را سراغ دارم که به بازیکنش در طول تمرین حتی یک لیوان آب نمیدهد!
وی تعامل بین وزارت ورزش و وزارت آموزش و پرورش در جهت ایجاد حداقلهای مورد نیاز برای پرورش بازیکن در رشتههای مختلف ورزشی را از راههای پیشرفت ورزش دانست و گفت: کشورهای عربی در مدارس و محلات به دنبال بازیکن میگردند تا آن را تحویل باشگاهها دهند، در حالی که در ایران استعداد موج میزند. مشکل اینجا است که ما اصل موضوع را گم کردیم و افتخارمان این است که فلان تعداد مدرسه فوتبال داریم. سوال این است که چه کسی باید این استعدادها را پیدا کند؟ در تمام دنیا بزرگترین و متخصصترین مربیان وظیفه پرورش بازیکن را بر عهده دارند در حالی که ما به طور کامل راه را گم کردهایم.
چرخابی : تأثیر مدارس فوتبال ما در پیشرفت این رشته صفر است
حسین چرخابی نقش مدارس فوتبال در پیشرفت این رشته را ناموفق و ناکارآمد دانسته و اظهار داشت: تعداد مدارس فوتبالی که در طول سال دایر بوده و فعالیت کنند کم است و بیشتر مدارس فوتبالی که در تابستان فعال هستند، در واقع اوقات فراغت کودکان علاقهمند به این رشته را پر میکنند.
وی ادامه داد: خود این مدارس هم دستهبندی میشوند؛ تعدادی از آنها صرفاً به فکر درآمدزایی هستند. برای مثال مدرسه فوتبال X در حالی با مدیریت آقای Y فعالیت میکند که خود آن شخص در آن شهر حضور ندارد و تنها در افتتاحیه و اختتامیه مدرسه حضور پیدا کرده و در بهترین حالت چند عکس با بازیکنانش میگیرد. این نخستین نکته مشکلزا است، چون خانوادهها با اطمینان به آن شخص جذب این مدرسه میشوند، در حالی که کوچکترین نقشی در آموزش بچهها ندارد.
چرخابی با بیان اینکه متأسفانه نظارت کافی روی مدارس فوتبال وجود ندارد، ادامه داد: هیچکس نظارت نمیکند که تعداد افراد ثبتنام شده چقدر است و آیا آموزشی به بازیکنان داده میشود و یا خیر؛ از طرف دیگر، معدودی از مدارس فوتبال که انصافاً خوب کار میکنند از توجه لازم برخوردار نبوده و حتی میتوان گفت نسبت به مدارسی که به دنبال درآمدزایی هستند از اهمیت کمتری برخوردارند.
مربی فوتبال اصفهان گفت: مشکلات در مدارس فوتبال زیاد است. با توجه به 28 سال سابقهای که در مدارس فوتبال دارم و به نوعی بنیانگذار مدرسه فوتبال در ایران محسوب میشوم، میگویم که مدارس فوتبال تأثیر بسیار کمی در رشد فوتبال کودکان و نوجوانان این مرز و بوم داشته است.
چرخابی در پاسخ به این سوال که شرایط استاندارد یک مدرسه فوتبال خوب چیست، تصریح کرد: معتقدم باشگاهها نباید چیزی به نام مدرسه فوتبال داشته باشند. اگر به دنبال پیشرفت هستیم باید مانند ژاپن عمل کرده و به دنبال استعداد بگردیم، در حالی که در مدارس فوتبال فعلی مباحث مالی بسیار تأثیرگذار است. پسر یک کارگر که سرشار از استعداد هم است شاید نتواند در تستگیری باشگاهها هم شرکت کند، اما پسر یک خانواده پولدار که ممکن است استعدادی هم نداشته باشد، به راحتی ثبتنام کرده و این درست نیست؛ بنابراین باشگاهها به جای تأسیس مدرسه فوتبال باید کارشناسان و مربیان خبره و استعدادیاب را جذب کرده و آنها در نقاط مختلف کشور بدون دریافت پول، کودکان را آموزش دهند. اگر به این شکل در طول 2 سال یک بازیکن مانند احسان حاجصفی پیدا کنیم، بردهایم.
وی در خصوص اهمیت و ارزش استعدادیابی خاطرنشان کرد: سال گذشته میزبان رئیس بخش خاورمیانه آکادمی رئال مادرید بودم. زمانی که از او نحوه استعدادیابی بازیکنان را پرسیدم، جواب داد ما به راحتی میتوانیم بازیکنی مانند مسی را از بارسلونا خریداری کنیم اما زمانی که یک بچه 8 ساله میخواهد وارد آکادمی شود، باید توسط 5 نفر از بهترین متخصصان استعدادیاب تأیید گردد و حتی اگر پسر رئیس باشگاه هم باشد فرقی نمیکند.
چرخابی ادامه داد: استعدادیابی تا این میزان سخت بوده و وارد آکادمی شدن راحت نیست، ولی ما اصلاً این مفهموم را درک نکردهایم. بازیکنان آنها بعد از استعدادیابی وارد تیمهای ردههای سنی شده و در هر رده برنامههای بسیاری برای آنها دارند تا در نهایت به تیم سایه رسیده و در آنجا یا جذب تیم اصلی شده و یا به سایر باشگاهها فروخته شوند. مفهوم استعدادیابی و درآمدزایی این است نه تأسیس مدرسه فوتبال توسط باشگاهها.
سرمربی اسبق تیم فوتبال سپاهان در پایان تأثیر مدارس دولتی در پیشرفت ورزش در ایران را "صفر" دانست و گفت: در سفر تیم سپاهان به ژاپن مهمان باشگاه بودم. در این سفر وارد یک مدرسه کوچک شده و از آنها پرسیدم چگونه ورزش میکنند و چرا امکانات ندارند. مسئولان آن مدرسه من را به یک سالن بسیار مجهز چندمنظوره در همان نزدیکی برده و گفتند بچهها در آنجا روزی 2 ساعت ورزش میکنند و بر اساس استعداد و علاقه وارد رشتههای مختلف ورزشی میشوند. حالا این وضعیت را با مدارس ایران مقایسه کنید؛ یک حیاط کوچک با آسفالتی خطرناک و یک معلم ورزش که میخواهد تمام رشتههای ورزشی را آموزش دهد. آیا این وضعیت میتواند به پیشرفت ورزش ما کمک کند؟
منبع : تسنیم