کد خبر: ۷۷۵۷۱۰
تاریخ انتشار: ۰۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۸ 28 August 2019

بخش دوم/ در قسمت اول شرح موجز از خصال حسین ع بیان کردیم و گفتیم که حسین را درروزعاشورا نبینیم بلکهحیات پربرکت اش را در دوران بعداز شهادت مولا علی را نیز دریابیم .امویان باتوجه به اینکه اکثر اصحاب پیامبر از دنیا رفته بودند واز سویی استبداد معاویه و تطمیع سران عرب طرفداران علی ع را در تنگنای شدیدی قرار داده بودندنسل تربیت یافته درعصر امام نسل به ظاهر دینی اما آلوده به مظاهر شرک شده بود نماز و حج و روزه غیره مطابق شرع اجرا میشد اما از عدالت و شرف و انسانیت خبری در میان نبود عملا خلافت را تبدیل به شاهنشاهی کرده بودتمام موانع را برداشت و زمینه خلافت یزید را فراهم ساخت اما سوال مهم این است که چرا امویان در کشتن حسین ع دست به اقدام فوری زدند؟از چه چیزی نگران بودندبا قساوت تمام در کربلا به کشتن امام دست زدند.حاکم مدینه به امام سه روز مهلت دادند که تصمیم بگیرند بیعت کنند یا مدینه را ترک نمایند مروان ابن حکم گفت اگر من بجای حاکم مدینه بودم حسین را می کشتم مروان و حاکم مدینه میدانستند حسین تنهاشخصیت مقبول جهان اسلام است به خصوص در میان اعراب که اگر مردم وسرا ن عرب متوجه می شدند که حسین مدینه را ترک کرده بخاطر بیعت نکردن با یزید مشکل بسیار بزرگی برای امویان بوجود میاورد حسین بدون معطلی خانواده کوچک خودرا جمع کرد وبه خاندان ال هاشم گفت به مکه میروم که محل امن خداست خروج حسین از مدینه مشروعیت امویان را زیر سوال برد موقع ترک مدینه مثل یک مسافر به سمت مکه حرکت کرد کسی که قصد قیام داشته باشد باید به فکر سلاح و لوازمات آن نیز باشدلذا کسی در گزارش های تاریخی ننوشته که حسین با لوازمات جنگی مدینه را ترک کرد امویان در مدینه دست بکار شدند مروان نامه ای به یزید نوشت و نگرانی خودرا از خروج حسین بیان کرد حسین در راه مکه بعداز سه روز وارد مکه شد . اگر بعداز سه روز حسین مدینه را ترک نمی کرد یا باید بیعت میکرد یا کشته می شد که هردو به سود امویان بود بعضی برادران نش به او توصیه کردند که در گوشه گیری اختیار کند چون این امت پدر و برادرشان را به شهادت رسانده اندتنها یادگار کساء هستی عزیز پیامبری وجود شما برکت فراوانی دارد تا کشته شوی، اما انتهای فکری امام را نمی دیدندشرایط مکه با مدینه فرق داشت چرا که اغلب سران عرب از اقصی نقاط عربستان وارد مکه می شدند وامام با اینان ملاقات میکرد و اوضاع را بررسی می نمودند به عبارتی رصد می کردندامویان نیز حرکات حسین را دنبال می کردند می دانستند که اگر حسین بماند و مردم از حضورش آگاه شوند باید از خلافت وداع نمایند لذا بگونه ای باید حسین رابکشند که دامن امویان را نگیرد دقت کنیم که حسین را امویان کشتند نه تنها یزید دوجریان تقابل هم بودندکینه دیرینه خاندان اموی سر برآورده است قسم خورده اند که به هرقیمتی خلافت را حفظ کنندحسین نیز میدانست که امویان دنبال مشروعیت هستند چرا که یزید نتوانسته هم چون معاویه خودرا مشروع جلوه دهد این نگرانی امویان بود ترور حسین درمکه در حین انجام مراسم حج می توانست ختم غایله بشود اما دعوت کوفیان و حرکت امام به سمت کوفه خواب امویان را آشفته کرد.خواستند جلوی حرکت به کوفه را بگیرند که دست به اقدام زدند اما باز هم عقب نشینی کردندشاید ترسیدند از حاجیان که در مکه حضور داشتند البته موقع خروج از مکه گزارش نادری است که گویا عباس ع سوار براسب بوده نطق بلیغ ی را در دفاع از حسین ایراد کرده است عباس مثل عموی پیامبر قامت بلندی داشته حاجیان شاهد این نطق بوده اندعباس ع با لبابه نوه همان عباس عموی پیامبر ازدواج کرده بود پدرلبابه عبیداله ابن عباس بود از فرماندهان امام حسن که با معاویه کنارآمد و امام حسن مجبورشد صلح را امضا کند.فضای پرالتهاب به نفع امویان نبود.نامه کوفیان و تایید مسلم ابن عقیل مبنی براینکه وقت چیدن میوه است امویان را سخت در تنگنا قرارداداهل مدینه از خروج حسین به سمت کوفه خبرنداشتند بلکه زواری که از مدینه آمدند خبربردند که حسین به سمت کوفه رفته است حضور مسلم در کوفه فضا برعلیه امویان آماده کرده بود اما شیعیان نتوانستند نیروهای خودرا سازماندهی کنند ارسال نامه از سوی مخالفان علی به یزید نگرانی شام را دو چندان کرد نیروهای امویان در تکاپوی ساماندهی نیروهای خودبودند اما توان مقابله با شیعیان نداشتند اختلاف بین شیوخ کوفه و سران قبایل ماجرا را به سود امویان تمام کرد حرکت حسین به سمت کوفه بارقه امیدی بود که ایجاد شد اما در کوفه تنش بین شیعیان و رفتار شبهه دار مختار و سستی و دنیا طلبی بعضی شیعیان و حضور ابن زیاد در کوفه با کشتار و تطمیع سران قبایل و طوایف امویان توانستند اوضاع را کنترل نمایند ناگفته نماند نه اهل مدینه و کوفه و مکه و سایر طوایف اعراب فکر نمی کردند که به این سرعت حسین را به شهادت برسانند که این موضوع خود به تحقیقی مستقل نیاز دارد به پاره ای از آن اشاره داشتم. درمدینه از دعوت کوفیان خبری نبودبعداز مدتی که در مکه به بررسی اوضاع می پرداخت دعوت کوفیان رسید اینکه در محافل و مجالس و بعضی کتاب ها ادعا می کنند امام حسین در مدینه بدنبال خلافت بود ویا موقع ترک مدینه باحضور در آرامگاه جدش به خواب رفت و توصیه شد باید به سوی کربلا بروی.این گونه خبرها بعدا گفته شد طرفداران اموی این حدیث و چند حدیث پیامبررا بهانه ای برای توجیه اقدام یزید قراردادند اولا امام عاقل و بالغ بودنیازی به خواب و این گونه مسایل نداشت درثانی چه لزومی داشت که پیامبر چنین توصیه ای داشته باشد بعضی اهل رجال معتقدند حدیث که فرموده حسین را در فلان جا خواهند کشت بیشتر بعداز شهادت گفته شده لذا محل بحث داردسوال این است که چرا نگفتند حسین حکومت یا به خلافت خواهد رسید؟چرا فقط شهادت را بیان کردند ؟یا اینکه میخواستند باطل بودن امویان را بگویند که این اصل در حیات مبارک پیامبر مشخص بود گفته می شود امام قیام کرد متذکر شدیم که کسی که قیام میکند به آرایش لشکر می پردازد و ...مثل قیام مختار ،زید ابن علی و ابن زبیر و....چنان که میدانیم بعداز قتل عثمان مردم بسوی مولا علی روی آوردند که از قبول کردن آن ابا می فرمودند اما زمانی مردم دست یاری به سمت مولا دراز شد نه به کسی وعده امارت داد ونه پولی خواست که امتیاز دهد بلکه فرمودند ما باید عدالت را اجرا کنیم که مامور به آن هستیم .امام حسین نیز وقتی که نامه کوفیان و تایید مسلم مبنی برصحت قضیه مطابق همان عمل مولا علی عمل کردند و به سمت کوفه حرکت نمودند فردی که قیام میکند به سرا قبایل و طوایف وعده امارت می دهد مولا علی در موقع بیعت فرمود با طبق قرآن و سنت پیامبر و اجتهاد خودم همان مطلبی بود که در شورای خلیفه دوم گفتند امام حسین هم نامه به کوفیان ندادکه مرا دعوت کنید تابسوی شما بیایم بلکه براساس تاییدیه مسلم به سمت کوفه کرد و وعده حکومت وامارت و غیره فردی یا افرادی ندادنداما صحنه قدرت امر دیگری است که اغلب شان اخلاقی ندارد اهلبیت که خود معلمان اخلاق بودند تن به مسایل غیراخلاقی نمی دادنددر رفتار این دوامام وجه امامتی نقش داشت درنقش امام امت مطابق نظریه شیعه عمل کردند نتیجه.هرچه بوده باشد لذا حرکت به سمت کوفه و قبول دعوت کوفیان یعنی تشکیل حکومت و یا خلافت اسلامی چنانکه بیعت با علی یعنی خلیفه شدن مولا، و ایجاد عدالت است دربین راه معادلات سیاسی بهم میخورد این خصیصه ذاتی قدرت است که به نفع کسی که دارای قدرت مالی و سیاسی و افراد ثروتمند تمام خواهد شدمطلب اساسی همین است که پس وقتی که قدرت و ثروت در دست حاکم و حسین دست خالی بود چرا در کشتن بزرگوار عجله کردند ؟ گفتن این نکته ضروری است که حیات امام موجب برکت ورونق مسلمانی است تقویت دین خدا و زنده کرده مشی و مرام رسول است اگر امامان فرصت تربیت امت را داشتند تمدن اسلامی در شکل اموی و عباسی نمود پیدا نمی کرد درست پیروان علی همیشه در صحنه بودند اما از یک سو امکانات نداشتند از سویی دیگر نتوانستند بعداز شهادت مولا علی خود را باسازی کنندبرای اینکه معاویه اغلب هواداران و عاشقان علی را سر به نیست کرده بود. اغلب شیعیان در کوفه ساکن بودند شهر کوفه محلات مختلفی داشت که یک قسممت آن متعلق به شیعیان بود پاره به ایرانیان و طوایف اموی و .. .البته اوضاع کوفه بسیار پیچیده تر است برای اینکه اطاله کلان نشود این مختصر کافی است غافل نمانیم بعداز واقعه عاشورا در طول تاریخ سعی کردند اینکونه وانمود کنند که مسبب شهادت امام حسین شیعیان هستند بی وفایی کردند طرفداران اموی ساختند تا همیشه اندیشه شیعه در مجاری امور به فراموشی سپرده شود و بی وفایی که صفت اخلاقی است تا شرعی در ذهن مردم رسوخ نمایدکه نماد بی وفایی یعنی شیعه . لذا چون ارادتمندان علی در کوفه بودند برای تحقیر شیعیان دایم تکرار می کردند ودر کتاب هایشان نیز راه پیدا کردبه قول سید ابن طاوس در مهج بیان میدارد که کوفیان را لعن نکنید متاسفانه مرثیه سرایان بیسواد همراه با منبری های بیسواد خاستگاه شیعه مورد طعن و تشر قرار دادند و می دهند یکی از موضوعات عوام زدگی است که بدون اندیشه از روی تقلید به لعن و وصف اشخاص بر می خیزند.

سعید معزی/1398/6/6

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار