کد خبر: ۸۰۶۲۸۴
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۸ 16 December 2019

چند سال قبل یکی از دوستان روایت می کرد از نماینده مجلسی که همه کتابهای مورد تقریظ رهبری را در دفتر کارش جمع کرده بود و به عنوان هدیه فرهنگی به مراجعان دفترش تقدیم می کرد.نکته جالب اینکه راوی این خبر، اقدام جناب نماینده را که اتفاقا عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم بود، مصداق ترویج کتابخوانی و حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر انقلاب می دانست و بر الگوگیری از این روش اصرار می نمود!

در جامعه ما کم نیستند چنان مسئولین و نمایندگان فرهنگی، که به جای اینکه طبق وظیفه ذاتی خود مثلا دنبال شناخت و تبلیغ کتابهای ارزشمند و نویسندگان صاحب ذوق باشند و غبار از چهره آثار گمنام بردارند، به انتظار تقریظ رهبری نشسته اند تا کم کاری و غفلت فرهنگی خود را پشت همت و دقت شخص رهبری پنهان کنند.
اما مگر رهبری این فرصت را دارد که همه کتابهای چاپ شده در کشور را بخواند و آثار خوب را از میان آنها معرفی کند؟! تکلیف صدها کتاب خوب دیگری که هر سال چاپ می شوند و بنا به هزار و یک دلیل به دست رهبر نمی رسند، چه می شود؟! آنها ارزش طرح و معرفی ندارند؟! پس وظیفه ذاتی نهادها و مسئولین فرهنگی جامعه چیست؟!

متاسفانه این نوع رفتار انفعالی در قبال مسئولیت های رسمی و اجتماعی و سنگر گرفتن پشت شخصیت رهبری، همچنان در میان جریان ها و نیروهای انقلابی رونق دارد.گویی فقط رهبر موظف است فیلم و کتاب خوب را به ما معرفی کند، معضلات اجتماعی و فرهنگی ما را حل کند، دولت و مجلس ما را نقد و اصلاح کند، و حتی هزینه بی تدبیری در تصمیم بنزینی سران قوا را شخصا برعهده بگیرد!

آیا موضع گیری کلی رهبری در موضوع بنزین درعین اذعان به حمایت از نظر کارشناسی، نافی و مانع اظهار نظر کارشناسی اقتصاددانان، جامعه شناسان و اهالی رسانه در این خصوص است؟!

چرا نیروهای انقلابی علی رغم تاکید درست مبنی بر تفکیک جریان اعتراض و اغتشاش، هیچ عملکرد مطالبه گرانه در خصوص به رسمیت شناختن حق اعتراض مردمی انجام ندادند؟! .

چرا حتی نمایندگان انقلابی هم در طرح سئوال و استیضاح وزیران مقصر دچار لکنت شدند و به بهانه لبیک گویی به نظر رهبری سکوت اختیار کردند؟!.

متاسفانه سالها است که برخی از اصحاب انقلاب، با منطق به ظاهر مقدس «ولایت مداری» راه و رسم اندیشیدن، اظهار نظر و اعتراض را بر صاحبان فکر و اندیشه و حتی عدالتخواهان مطالبه گر بسته اند و بر این گمان هستند که طرح هرگونه نظر و ایده کارشناسی متفاوت با برداشت رهبری، یا نقد و اعتراض به عملکرد برخی نمایندگان منصوب رهبری، در حکم تقابل ‌‌ با ولایت فقیه است و به معنای همراهی و همدستی با دشمنان نظام و انقلاب!

سئوال مهمی است که چرا جامعه انقلابی ما گرفتار چنین تنگ نظری های عجیب و غریب شده است؟! مگر نه اینکه حقوق متقابل حاکم اسلامی و مردم در نهج البلاغه مولا علی(ع) آمده است و بیان آزادانه نظرات ولو متفاوت با نظر حاکم اسلامی، هیچ اشکال شرعی، قانونی و عقلانی ندارد؟! و مگر نه اینکه خود رهبری، بارها نخبگان دانشگاهی را به نقادی دقیق همه ارکان نظام و اظهارنظرهای جسورانه و کارشناسی دعوت کرده اند؟! واقعا چه اشکالی دارد که صاحبنظران انقلابی ما در برخی مسائل مهم و حیاتی کشور برداشت و نظری متفاوت با رهبری داشته باشند و آن را طرح کنند؟! فلسفه وجودی نخبگان، کارشناسان فکری و حتی نمایندگان مردم در یک جامعه پویا، تولید فکر و ایده و تبدیل آنها به طرح و برنامه در ساختار مدیریتی جامعه است.اگر چنین امکانی برای آنها فراهم نباشد و قرار باشد آنها هم مو به مو مطابق نظرات رهبری فکر کنند و حرف بزنند، پس اصلا چه لزومی به وجود آنها است؟!

رونق و فراگیری چنین رویه های خودسانسوری در میان اصحاب انقلاب، خسارات بزرگی را متوجه جامعه متکثر ایران امروز خواهد نمود. مانع تراشی برای طرح نظرات و افکار جسورانه (در همه حوزه های سیاست، اندیشه و فرهنگ) هم باعث زوال پویایی و تحرک علمی در میان نخبگان جامعه می شود و هم باعث رونق فضای تملق و ظاهرسازی در مناسبات اجتماعی و سیاسی، آفتی که امروز به وضوح در جامعه ما ریشه دوانده است. نه تنها بخشی از مدیران و مسئولان جامعه ما، که حتی برخی افراد و جریانهای انقلابی هم برای خود «اندرونی و بیرونی» قائل هستند، آنها در جمع های خودمانی و غیررسمی به یک گونه حرف می زنند و نقد می کنند و در جمع های رسمی و رسانه ای به گونه ای دیگر!.

خسارت بزرگ دیگری که از ناحیه مدعیان ولایت مدار اهل سکوت اتفاق می افتد، تضعیف نهاد رهبری است.نهاد رهبری باتوجه به وظایف بزرگ و سنگینی که برعهده دارد، هرگز بی نیاز از مشاوره های تخصصی و کارشناسی نبوده و نیست. اظهارنظرهای کارشناسی، جسورانه و آزاد اصحاب فکر و اندیشه انقلاب در مطبوعات و رسانه ها، می تواند بخشی از این مشاوره های صادقانه، صریح و بی تعارف باشد که اتفاقا هم در جهت تقویت نهاد رهبری عمل می کند و هم در اتخاذ تصمیم های بزرگ و سخت، به اندازه سهم خود بار مسئولیت بر دوش می کشد.

با این حال، بانیان و مروجان مسئولیت گریزی و سکوت نیروهای انقلاب، هرگز این اندازه از تحرک و مسئولیت پذیری عمومی در سطح جامعه را برنمی تابند، شعار نانوشته آنها فقط یک چیز است: «آسوده بخوابید، رهبر بیدار است». غافل از اینکه فلسفه انقلاب اسلامی بیداری همگانی بوده و هست و گذر از حوادث پرخطر دنیای امروز، فقط با بیداری همه ما ممکن خواهد بود، همه «همه ما»!

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار