به گزارش تابناک یزد،با وجود آنکه در سالهای گذشته تلاشهای فراوانی برای تأمین امکانات مورد نیاز روستاییان صورت گرفته است تا شاهد مهاجرت کمتر آنها به شهر باشیم اما هنوز قصه مهاجرت پر دامنه است.
اپیزود اول
این گزارش شروع یک سفر است؛ سفری به روستاهای مختلف بخش مرکزی و کوهسرخ کاشمر. سفری که میخواستم رنگوبوهای مختلفی را به خود بگیرد، اما گویی محرومیت همهجا یک رنگ دارد.
اینجا "نای" است
روستای نای از جمله روستاهای بخش مرکزی است که آدمهای با صفایی دارد، یادم نیست مسافت تا این روستا دقیقأ چهقدر بود. وقتی وارد روستای نای شدم، چند نفری بیشتر نبودند، اما پس از اینکه شروع به مصاحبه کردم، مردم یکی یکی آمدند.
حجتالاسلام علی رجبی که روحانی و معلم روستا بود، پس از سلام و خوشآمدگویی، مشکلاتی که انگار سالیان سال بود وی و اهالی روستا را رنج میداد، بازگو کرد.
وی در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه از شما میخواهم مشکلات مردم را به گوش مسئولان برسانید و اگر در خدمترسانی به این مردم کوتاهی کنید، جفا کردهاید، گفت: مشکلات این روستا فراوان است، مشکلاتی که میخواهم برای شما بگویم روضهای سوزناک است.
رجبی با اشاره به فاصله 30 کیلومتری روستا تا شهر کاشمر و جمعیت 250 خانواری آن بیان کرد: اغلب مردم روستا پیر و مسن هستند و جوانها به شهرهای اطراف رفتهاند.
وی با بیان اینکه 100 خانوار به یزد رفته و در آنجا مشغول به کار هستند، تصریح کرد: متأسفانه این روستا تا کنون پیشرفتی نداشته است.
رجبی با اشاره به ضربالمثلی که "نان باشد، بیدندان هم میتوان خورد، مصیبت آن است که نان نباشد"، افزود: درست است که ما گاز هم نداریم، ولی وقتی اشتغال نباشد و جوان در روستا نماند، برخورداری از گاز به درد ما نمیخورد.
این روحانی روستای نای با اشاره به اینکه دردهای ما زیاد است، اما اینها را گفتم تا بدانید در 30 کیلومتری شهر کاشمر چنین روستایی با این همه مشکلات وجود دارد، افزود: اگر مشکلات به همین منوال باشد، تا پنج سال دیگر حتی پیرمردها هم نیستند.
به "داغی" خوش آمدید!
"داغی" یکی از روستاهای بخش کوهسرخ است که به سراغ مردم خونگرمشان رفتم. در بین راه با خودم فکر میکردم اگر مسئولان، توجه به روستا و رفع محرومیت را از افتخارات دولت میدانند، پس چرا با این همه توجه، هنوز این همه مشکل وجود دارد؟! مشکلاتی که بعضاً عمری 12 و بعضاً 30 ساله دارد! اگر رفتن و قول دادن و مردم محروم و بینوا را امیدوار کردن جزء افتخارات است، پس باید به آنان دست مریزاد گفت.
در روستای «داغی» با مردمان مسنی مواجه شدیم که در کنار دیوار زانوی خستگی بغل زده بودند و مشکل چندین ساله روستا که خشک شدن قنات خضرآباد بود را بازگو کردند.
حرفهای آنان بوی ناامیدی و مرگ میداد؛ "کسی قرار نیست به فکر 100 خانوار این روستا باشد"؛ "هر کجا میرویم کسی جواب ما را نمیدهد"؛ "وقتی آب در روستا نباشد، گفتن بقیه مشکلات چه فایده دارد"؛ "مردم روستا دارند، از بین میروند هنوز میگویند به دنبال راههای قانونی هستیم"؛ "در زمان فرمانداران قبلی قرار بود کمتر از دو ماه مشکلات رفع گردد، ولی هنوز وضع همانگونه است"، "هرزگاهی که مسئولان میآیند، میگویند تمام مشکلات شما را فهمیدیم ولی نمیدانم چرا کسی پیدا نمیشود مشکلات روستا را حل کند" و... .
روستای عشایری گندهبر
بهانه رفتن به روستای "گندهبر" که در آن عشایری از طایفه تیمور با سه تیره کرمانی، کلاهدرازی و چهلسر زندگی میکنند، تنها بازدیدی بیش نبود، اما ناگریز به دیدن انبوهی از مشکلات شدیم.
نمیدانم کسی میتوانست به چهار کودکی که با کفشهای لنگه به لنگه و به توقعات به حقی که از مسئولان داشتند، پاسخ درستی بدهد؟!
علی سبزه یکی از اهالی روستا است که در گفتوگو با ایسنا گفت: اهالی این روستا فقط دامدارند که با مشکلات زیادی مواجهاند.
پیرمرد دیگری هم کنارم آمد و گفت: مدتی روستای گندهبر به خاطر ناامنی، خالی از سکنه شد، اما دوباره پس از امن شدن چند سالی است که برگشتهایم، اما کاش مسئولان زودتر میآمدند و این مشکلات را میدیدند.
کمی آن طرفتر، زنی از عشایر با کودکی که در آغوش داشت به سمتم آمد و وقتی فهمید خبرنگار هستم، خواست که از خانهاش عکس بگیرم. او گفت: حق عشایر نیست که اینگونه در سختی و فلاکت زندگی کنند.
خوشبختانه در روستای گندهبر مدرسه دایر بود. هر چند دو کلاس بیشتر نداشت و دار و ندار مدرسه جز چند نیمکت و تخته سیاه و گچ چیز دیگری نبود. مدرسهای که از سال 85 رسماً افتتاح شده و دانشآموزان میتوانند تا مقطع سوم ابتدایی اینجا درس بخوانند.
در مدت کوتاهی که در جمع عشایر روستای گندهبر بودم، فریاد مرد و زن عشایر در بیان محرومیتهای منطقه بلند بود. اینها خیلی امکانات میخواستند.
به فرشه نزدیک میشوید
مدتهاست که سرکشی از روستاییان و روستاگردشیها به همراه مسئولان از یادم رفته است. شاید به گمانِ این هستند که وعدههای مسئولان قبلی به سرانجام رسیده و مردمانش در ناز و نعمت زندگی میکنند که این چنین دیر به سراغشان میروند! شاید اگر نالههای سوزناکشان را بشنوند، سریعتر دست به کار شوند و اولویت کارهایشان را رفتن به سراغ مردمی بگذارند که هرچند صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند، اما باز هم ارادتشان به این مملکت باقی است و علیرغم تمام وعدههای رنگارنگ مسئولان و مشکلات موجود، قد خم نکردهاند.
حجتالاسلام علی ازغندی، روحانی روستای فرشه از توابع بخش مرکزی کاشمر است.
وی در گفتوگو با ایسنا گفت: روستای فرشه یکی از دور افتادهترین روستاهایی است که حل مشکلات آن توجه ویژه مسئولان را میطلبد.
ازغندی که به زبان ساده روستایی سخن میگفت، جمعیت روستا را 280 خانوار عنوان کرد و به بیان خواستههای مردم و کشاورزان روستا اعم از اخذ تسهیلات بلندمدت، پرداخت به موقع خسارات بیمه محصولات کشاورزی، بهرهمندی از گاز، اجرای طرح هادی، تأمین امکانات ورزشی مناسب و ... پرداخت.
وی با بیان اینکه وضعیت جبران خسارات بیمه محصولات کشاورزی یکی از مهمترین مشکلات ماست، تصریح کرد: اگرچه محصولاتمان را بیمه میکنیم، اما حتی به اندازهای که جبران خسارت شود، به ما پول نمیدهند و جوابگوی ما به درستی نیستند.
ازغندی همچنین وجود معدن طلا در روستا را یکی از مزیتهای روستا دانست و اظهار کرد: هرچند این معدن در روستا وجود دارد، اما سودی تا کنون برای ما نداشته که امیدواریم مسئولان فکری برای این موضوع کنند.
وی با بیان اینکه نحوه گذران اوقات فراغت جوانان یکی دیگر از دغدغههای خانوادهها و مسئولان روستاست، وجود یک سالن ورزشی را برای روستاهای نای و فرشه ضروری دانست.
قصون
«قصون» نام روستای دیگری بود که به آنجا سفر کردم. روستایی که فقط فاصلهاش تا جاده اصلی 29 کیلومتر بود. 85 درصد اهالی کشاورز بودند و 50 خانوارشان به دلیل مشکلات عدیده تحت پوشش سازمانهای حمایتکنندهاند.
علی رحمانی که قرار شد در این دیدار به نمایندگی از اهالی روستا به بیان مشکلات بپردازد، نصب سرعتگیر، عدم همکاری پزشک خانواده و نبود آمبولانس را از نیازها و مشکلات و کمبودهای روستا عنوان کرد و از مسئولان خواست بیشتر به فکر روستاییان باشند.
اپیزود بعد: کوشهنما
در ادامه، محمد دُربهشتی، دهیار روستای "کوشهنما" در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه نبود خانه بهداشت در این روستا موجب شده مردم جهت رفع مشکلات بهداشتی و درمانی خود به روستاهای همجوار از جمله کوشه و یا شهر ریوش مراجعه کنند، گفت: علیرغم پیگیریهای متعددی که جهت رفع مشکلات بهداشتی این روستا انجام شده، اما تاکنون هیچگونه اقدامی صورت نگرفته است.
وی همچنین افزود: این روستا از دو طرف در معرض خطر سیل است و این بلای طبیعی بهطور جدی روستا را تهدید میکند و علیرغم انجام مکاتبات بسیار، هنوز اقدام لازم انجام نشده است.
دربهشتی نبود پارک کودک و وسایل تفریح و سرگرمی و امکانات ورزشی برای جوانان را از مهمترین مشکلات روستای کوشهنما برشمرد و اظهار کرد: زمین مورد نیاز جهت احداث زمین ورزشی در روستا به تربیت بدنی واگذار شده اما هنوز جوانان روستا از امکانات ورزشی محرومند.
اوندر
محمد صفاییان، عضو شورای اسلامی روستا اوندر هم که مشکلات را به صورت تیتروار یادداشت کرده بود، در گفتوگو با ایسنا گفت: نبود آب کشاورزی، نبود شغل برای جوانان روستا، نبود آب بهداشتی مناسب و فضای ورزشی برای جوانان، بازسازی نشدن مزار شهدا و نبود گاز را از جمله مهمترین مشکلات روستا برشمرد.
وی با بیان اینکه اگر مسئولان نخواهند مشکلات را مرتفع کنند، بدانند مردمِ روستا را ترک خواهند کرد، از مسئولان خواست با ایجاد سدی در منطقه شوراب، مشکل آب کشاورزی مردم را حل کنند.
صفاییان تصریح کرد: هرچند سال در این منطقه سیل ناگهانی میآید که اگر جلوی سیلاب گرفته شود، مشکلات مردم رفع میشود.
وی تهیه یک مکان مناسب جهت ورزش و اوقات فراغت را از درخواستهای جوانان روستای اوندر دانست و گفت: 100 جوان ورزشکار داریم که کسی به آنها توجه نمیکند.
اپیزود آخر
آنچه در این سفرنامه مطرح شد، تنها گوشهای از مشکلات 58 روستای بخش مرکزی و کوهسرخ بود که سالهاست با آنها دستوپنجه نرم میکنند.
بدون شک حل نشدن مشکلات روستاییان، مهاجرت به شهرها را افزایش میدهد؛ به همین جهت امید است کلید دولت تدبیر و امید بر روی روستاییان چرخیده و بخشی مشکلات این قشر را که همیشه و بدون هیچگونه چشمداشتی در تمامی صحنهها حضور داشتهاند، برطرف کند.
انتظار است توجه به روستاها از مدار اولویت خارج نشود و مسئولان نسبت به تدوین بستهای با سیاست معین به منظور توسعه پایدار روستایی اقدام کند.