کد خبر: ۴۰۷۸۳۵
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۷ 25 January 2017
به گزارش روزنامه جهان صنعت: در روزهای گذشته و با رخداد تلخ ساختمان پلاسکو شاید مهم‌ترین چیزی که خود را در گستره اجتماعی ما نشان داد، کم‌توانی یا ناتوانی ساختار آموزشی در پرورش شهروندانی آگاه، مسوول و هوشیار بود. در ساعت‌های نخستین آتش سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو بیشترین حجم خبررسانی دست‌اندرکاران امدادی، تاکید بر خلوت کردن مسیرها و جلوگیری از افزایش جمعیت پیرامون محل رویداد برای کند نشدن آهنگ تلاش‌های امداد و نجات بود اما شوربختانه آنچنان این سفارش‌ها در دل و جان شهروندان بی‌اثر یا کم‌اثر بود که چاره‌ای جز به کارگیری نیروهای انتظامی و ارتش نماند. هجوم تماشاچیان برای دیدن آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو و گرفتن عکس سلفی با شعله‌های برکشیده از آنچنان فراگیر بود که راه را برای تلاش‌های امدادگران و آتش‌نشانان بسته یا دست کم تنگ کرده بود. بر کسی پوشیده نبوده و نیست که مدیریت بحران، امکانات رویارویی با بحران و آمادگی نهادهای مسوول به اندازه‌ای نیست که بتوانند از این دست بحران‌ها را کنترل کنند و البته در رویداد پلاسکو، بیش از گذشته این ضعف هویدا شد. اما نباید فراموش کرد که از سویی دست‌اندرکاران در هر رده کشوری بخشی از مردمند و برآمده از زیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی آن و از دیگر سو در هر رویدادی بی‌گمان نقش کنش‌های فردی به عنوان واحدی اجتماعی، چشم پوشیدنی نیست. در رویداد پلاسکو این نقش ویرانگر را از بیمه نبودن بیش از 80 درصد از واحدهای تجاری، بیمه نبودن کارگران ساده و فروشنده‌ها و مخالفت کارفرمایان با آن، فرسوده بودن ساختمان و دور زدن یا راضی کردن ماموران نهادهای مسوول در بازدیدها و بازرسی‌های فنی و ساختمانی و ... تا همکاری نکردن با امدادگران و آتش‌نشانان و نیروی انتظامی و گوش ندادن به درخواست‌های پی‌در‌پی آنان برای باز گذاشتن مسیرهای امدادرسانی و... می‌توان دید و آن را با همه درد حس کرد. ریشه چنین نابسامانی‌های رفتاری در دو سوی جامعه یعنی دست‌اندرکاران و شهروندان عادی در چیست؟ بی‌گمان در جهان کنونی دو نهاد خانواده و مدرسه مسوول پرورش کودکان امروز و شهروندان فردیند. خانواده به عنوان کوچک‌ترین نهاد اجتماعی و با وجود پیوندهای عاطفی و احساسی توانمند میان اعضایش می‌تواند اثرگذارترین نهاد بر اندیشه و رفتار و کردار کودکان باشد. به ویژه اینکه اوج یادگیری کودکان زیر پنج سالگی است. گرچه نمی‌توان چشم بر آموزش‌ها‌و‌پرورش‌های خانواده بست اما به دلیل‌های فراوان، خانواده در جهان امروز کارایی گذشته در پرورش شهروندان آینده را ندارد. برای نمونه گسترش نقش اجتماعی و دگرگونی‌های این نقش برای زنان و مردان به عنوان مادران و پدران و عدم تمرکز درخور روی فرزندان از سویی و پرورش نایافتگی خود پدران و مادران در رفتارهای شهروندی، دو نمونه از دست‌اندازهای پرورش کودکان و نوجوانان در خانواده‌هاست. در این وضع دومین نهاد تاثیرگذار بر پرورش‌های فردی و اجتماعی خود به خود به جایگاه نخست می‌رود و جامعه می‌ماند و آموزش‌وپرورش و کودکان امروز و شهروندان فردا. اما شوربختانه نهاد آموزش در ایران آنچنان که شایسته و بایسته است نتوانسته ناکارآمدی خانواده در پرورش فرزندان را جبران کند و از دیگر سو هم نتوانسته به هدف‌های ذاتی خویش دست یابد. آموزش‌وپرورش بر خلاف نام ارزشمند و درخورش نتوانسته است در راستای آموزش‌وپرورش شهروندان چندان گامی بردارد. اگر از آموزش دانسته‌ها و آگاهی‌ها در گستره دانش بگذریم، پرورش نیز در پیچ و خم ناکارآمدی آموزش تن به ناکارآمدی خطرخیزی داده است. امروزه وظیفه ذاتی و اصلی نهاد آموزش که همانا پرورش شهروندان دانا و توانا و اخلاق مدار می‌باشد، جای خود را به یادگیری غیرسودمند کتاب‌های کمک درسی، انباشت دانسته‌های نه چندان به درد بخور آموزشی، کسب نمره و معدل‌های بی‌بنیاد، فراوانی عنوان‌های درسی و درونمایه‌هایی داده که نه به درد آینده حرفه‌ای شهروندان می‌خورد و نه رفتارهای اخلاق‌مدارانه. فشارهای آموزشی از سوی خانواده و مدرسه به ویژه در دوره‌های دبستان و متوسطه، دانش‌آموز را از آموزش رسمی و غیررسمی در دوره‌های بعدی گریزان می‌کند. از این رو امروز بر خلاف گذشته کمتر دانش‌آموزی را می‌توان دید که کتابخوان باشد و اهل آموزش‌های غیررسمی. بی‌شک گام نخست برون‌رفت از این پرورش‌نایافتگی می‌تواند پژوهش و بررسی ریشه‌های آن، برنامه‌های کوتاه، میان و بلندمدت برای پرداختن به این گونه آموزش‌ها، گنجاندن دست کم یک‌سوم زمان مدرسه به آموزش‌های شهروندی، دنبال کردن شعارهای فراموش شده رییس‌جمهور درباره زنگ‌های گفت‌وگو و کتابخوانی و انشا، فراهم کردن زمینه برگزاری کلاس‌های دایره‌ای، بحت و گفت‌وگو درباره ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی و فردی، پرداختن به آموزش پدر و مادرها و آماده کردن آنها برای پرورش فرزندان‌شان و بردن جامعه به سویی که درخواست برای این‌گونه آموزش‌ها به خواستی عمومی و اجتماعی بدل شود، باشد.
امیدواریم خواست اکثریت جامعه به سمتی رود که دست اندرکاران سیاسی- آموزشی هر چه زودتر و با قدرت به سوی اجرای چنین آموزش‌هایی پیش روند و جامعه را از معضل پرورش‌نایافتگی شهروندان برهانند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار