یک هنرمند پیشکسوت معتقد است، بحث «اقتصاد هنر» در «حراج تهران» آن‌گونه که باید و شاید مورد توجه قرار نمی‌گیرد و بخش بزرگی از پول‌ها در این حراجی به جیب افراد دیگری به‌جز هنرمندان می‌رود.
کد خبر: ۴۳۷۲۰
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۵ 06 June 2015
ایرج اسکندری در گفت‌وگو با ایسنا، درباره‌ی برگزاری چهارمین «حراج تهران» و رکوردزنی فروش آثار هنری در آن، اظهار کرد: بحث «اقتصاد هنر» به‌عنوان یک مقوله‌ی عام در حراج تهران مطرح است و اگر معادلات مربوط به مسائل اقتصادی در این حراج در نظر گرفته نشود، با یک شکست مواجه خواهیم بود. در بحث «اقتصاد هنر» حراج تهران، دو طرف معادله مشخص هستند؛ طرف اول هنرمند به‌عنوان مولد اثر هنری است و در طرف دوم، سازمان برگزارکننده قرار دارد که به‌عنوان مجری یا سرمایه‌گذار شناخته می‌شود. برای برقراری یک رابطه درست در این معادله باید عدالت در دادوستد برقرار باشد.

او درباره‌ی سهمی که برای هنرمندان در فروش آثار هنری در نظر گرفته می‌شود، گفت: آنچه ما در فروش آثار هنری بین گالری‌دار و هنرمند داریم، این است که معمولا 30 درصد قیمت فروش اثر به گالری‌دار می‌رسد و 70 درصد آن به هنرمند اختصاص می‌یابد؛ اما به‌نظر می‌رسد برگزارکنندگان حراج تهران برخورد اصولی با این مقوله ندارند و این قرارداد را در دستور کار خود قرار نداده‌اند، یعنی عدالتی که بین تولیدکننده اثر و برگزارکننده باید وجود داشته باشد، به اجرا درنمی‌آید.

اسکندری افزود: گاهی پیش می‌آید که هنرمند اثر خود را سال‌ها پیش به قیمت پایین فروخته و حالا اثرش در حراج به قیمتی بالا، یک‌بار دیگر دست به دست می‌شود. احساس می‌کنم برگزارکنندگان حراج تهران به این مقوله توجه ندارند که باید درصد قابل توجهی از این فروش جدید، به هنرمند به‌عنوان خالق اثر تعلق بگیرد. در نتیجه، هنرمند مغبون می‌شود. حالا شاهد هستیم که در حراجی‌ها، بخش کوچکی از فروش آثار به هنرمندان اختصاص می‌یابد و بخش بزرگی از آن در اختیار گروهی است که این بخش را در انحصار خود دارند.

این هنرمند نقاش در بخش دیگری از سخنانش، به حضور برخی شخصیت‌ها در حراج تهران اشاره کرد و گفت: در حراج تهران حضور شخصیت‌های حقوقی و مرتبط با حکومت، یعنی نه فقط مسوولان دولتی، بلکه کسانی که در اوضاع فرهنگی کشور تصمیم‌گیرنده هستند، این شائبه را به‌وجود می‌آورد که برگزارکنندگان از رانت حکومتی استفاده می‌کنند. گاهی هم شنیده می‌شود اثری که در حراج ارائه می‌شود، از طرف خود مالک اثر بازخرید می‌شود تا قیمت آن به تثبیت برسد، یا این‌که افرادی که در حراجی حضور دارند و دست‌شان را در طول حراج یک تابلو و اثر هنری بالا می‌برند، از عوامل خود برگزارکننده هستند. این تردیدها و شائبه‌ها باعث می‌شود، هنرمندان احساس کنند که در برگزاری حراج تهران حُسن‌ نیت وجود ندارد. البته این‌ها حقه‌هایی هستند که در حراجی‌های دیگر هم وجود دارند.

او ادامه داد: یک موضوع دیگر که خیلی در این حراج به آن اشاره شد، این بود که برگزاری این حراج و رکوردی که زده شد، مقوله‌ی فرهنگ و هنر را در نظام جمهوری اسلامی تقویت می‌کند؛ اگر به آثار ارائه‌شده در این حراج نگاه کنیم متوجه می‌شویم که 90 درصد هنرمندانی که آثارشان به فروش رسید، کسانی بودند که شخصیت هنری خود را پیش از انقلاب تثبیت کرده بودند. این نشان می‌دهد که سیاست‌های اتخاذشده در حوزه‌ی فرهنگ و هنر در حدود سه دهه‌ی اخیر، عموما با شکست مواجه شده و مسؤولان نتوانسته‌اند هنرمندان فعال پس از انقلاب را به جامعه معرفی کنند. در این شرایط چطور می‌توانند ادعا کنند که کار فرهنگی کرده‌اند؟

اسکندری افزود: به‌عنوان مثال مجموعه‌ای که سال گذشته از آثار من در موزه هنرهای معاصر به نمایش گذاشته شد، حدود 16هزار نفر بازدیدکننده داشت و بیشتر صاحب‌نظران هنری پرسیدند که چرا چرا آثار تا کنون دیده نشده‌اند، چون برخی از آن‌ها به آثار بزرگ هنرمندان دیگر تنه می‌زد. حتی علی جنتی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی - در بازدیدی که از این نمایشگاه داشت، به آقای مرادخانی گفت‌ که چرا این آثار تا کنون مطرح نشده‌اند؟ حالا سوال من این است که چرا کتاب این مجموعه چاپ نمی‌شود و انتشار فیلمی که موزه از زندگی و آثار من ساخته، معطل هشت میلیون تومان اعتبار است؟!

این هنرمند پیشکسوت همچنین به حضور ناموفق دولت در بحث خرید آثار هنری و نگهداری از آن‌ها در کشور اشاره و اظهار کرد: زمانی بحث خرید آثار هنری توسط دولت و اجرای قانون اختصاص یک‌دهم درصد بودجه عمرانی برای خرید آثار هنری، مطرح بود. این پول مبلغ قابل توجهی بود و اگر می‌شد وزارتخانه‌ها را ترغیب کرد که از بودجه‌شان آثار هنری را بخرند، روند مثبتی را در بحث «اقتصاد هنر» می‌توانستیم شاهد باشیم و بخش قابل توجهی هم به خود هنرمند می‌رسید.

او افزود: پس از صحبت درباره این طرح، عده‌ای به این فکر افتادند که با روابطی که دارند، آن یک‌دهم درصد را با ایجاد سازمان‌ها و دفاتر خصوصی مال خود کنند. حراج تهران هم از دل همین‌ها درآمد. حالا وقتی چنین اتفاقی می‌افتد ما متوقع هستیم که منافع جمعی هنرمندان هم در نظر گرفته شود، اما به‌نظر می‌رسد این اتفاق نیفتاده است و دولت هم نتوانسته در حفظ آثار هنری و خریداری آن‌ها و نگهداری‌شان در کشور موفق عمل کند.

اسکندری به ارائه‌ی طرحی در راستای حمایت و خرید آثار هنرمندان و تصویب نشدن آن اشاره کرد و توضیح داد: من در دوره‌ای، دبیر شورای خرید آثار هنری در وزارت ارشاد بودم. هدف ما این بود که به هنرمندان کمک کنیم و در نهایت احساس کردم این کار شدنی نیست و استعفا دادم. آرزوی ما هنرمندان این است که حراجی‌های آثار هنری با رعایت تمام اصول و قواعد و رعایت عدالت برگزار شوند. سال‌ها پیش، طرحی را برای فرهنگستان هنر با عنوان «بورس بازار هنری» فرستادم. در این طرح عنوان شده بود که 100 هنرمند شاخص شناسایی شوند تا آثارشان در این بازار بورس به قیمتی عادلانه خریداری و نگه‌داری شود و بعدها آثارشان به وزارتخانه‌ها و جاهای دیگری که متقاضی آن‌ها بودند، ارائه شود.

این هنرمند در این‌باره اضافه کرد: قرار بود هر سال تعدادی از این هنرمندان که فعالیت کمی داشتند، از فهرست یادشده خارج و هنرمندان دیگری جایگزین آن‌ها شوند. این اتفاق باعث می‌شد هنرمندان و گالری‌دار‌ها فعال شوند و کسانی که در این چرخه نیستند، به آن وارد شوند. حتی این طرح را به آقای سمیع‌آذر - مدیر چهارمین حراج تهران - هم نشان دادم و قرار بود این طرح در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شود؛ اما این اتفاق نیفتاد.

این نقاش در پایان، به لزوم وجود یک سیستم مناسب برای نگهداری از آثار اصل و ارزشمند هنرمندان شاخص ایران و جهان در موزه هنرهای معاصر اشاره کرد و گفت: تا آنجا که من می‌دانم، آثاری که در دست دولت است و بخش عمده‌ای از آن‌ها در موزه هنرهای معاصر نگهداری می‌شود، قابل دخل و تصرف نیستند و یک انباردار مطمئن از آن‌ها نگهداری می‌کند، اما آثاری که از جاهای دیگر در حراجی‌ها حضور پیدا می‌کنند، ممکن است از جاهای دیگری به حراجی‌ها راه پیدا کرده باشند. به‌عنوان مثال، اوایل انقلاب آثار بسیاری از هنرمندان معاصر به‌شکل وحشتناکی در یکی از بنیادها روی هم تلنبار شده بود و در نهایت، بسیاری از آن‌ها با قیمت‌های بسیار پایین به فروش رسیدند.
منبع: ایسنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار