خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، ساعاتی را در میان گردشگران در پارک ولایت شهر یاسوج ، به گشت و گذار پرداخت و سعی شده از زاویه دوربین ، فضای این شب های یاسوج روایت شود.
آب و هوای متبوع و خنک ، مناطق سردسیری استان را این روزها مملو از گردشگران هم استانی و هم میهنی کرده است که اکثرا از مناطق گرمتر به این مناطق با آب و هوای خنک روی آورده اند. مناطق سردسیری شهرستان های بویراحمد،دنا و چرام پذیرای تعداد زیادی مسافر هستند.
شهر یاسوج که به عنوان پایتخت طبیعت ایران خوانده می شود ، مهمترین محل تجمع گردشگران است که البته پذیرایی از این میهمانان تمهیدات و تلاش های ویژه ای را هم طلب می کند.
در این گزارش خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، ساعاتی را در میان گردشگران در پارک ولایت شهر یاسوج ، به گشت و گذار پرداخته و سعی شده از زاویه دوربین ، فضای این شب های یاسوج روایت شود.
شهر یاسوج که به عنوان پایتخت طبیعت ایران خوانده می شود ، مهمترین محل تجمع گردشگران است که البته پذیرایی از این میهمانان تمهیدات و تلاش های ویژه ای را هم طلب می کند.
در این گزارش خبرنگار تابناک کهگیلویه و بویراحمد ، ساعاتی را در میان گردشگران در پارک ولایت شهر یاسوج ، به گشت و گذار پرداخته و سعی شده از زاویه دوربین ، فضای این شب های یاسوج روایت شود.
نوازندگان ویالونی که دور از همه می نواختند
در گوشه ای خلوت و دور از هیاهوی مسافران درون پارک ، چند جوان داشتند برای خودشان ویالون و تنبک می نواختند و لذت می بردند . وقتی از آن ها پرسیدم چرا به میان جمعیت نمی روید و برای مردم نمی نوازید و اشاره ای هم به دیگر مناطق کشور داشتم که نوازندگان از این طریق درآمدی هم کسب می کنند ، می گفت ما می ترسیم با هامون برخورد کنند(اشاره به ماموران) ! بنابراین در همین نقظه و دور از مردم برای خودمان می نوازیم و لذت می بریم( بی انصافی نباشد بسیار زیبا می نواختند و ما هم دقایقی گوش کردیم و لذت بردیم).
تلاش های خوب شهرداری یاسوج
کسانی که سال و سال های گذشته به یاسوج آمده باشند ، خصوصا در ایام تعطیلات عید فطر ، می دانند که چه مشکلات و سختی هایی گریبان مسافران را گرفته بود . از نبود فضای کافی برای استراحت تا مشکلات خدماتی مانند ، سرویش بهداشی ، کمبود آب سالم برای شرب و برخی بی انصافی های میان بازاریان نسبت به مسافران و ترافیک هایی که روی اعصاب راننده ها و خانواده تاثیر می گذاشت! اما امسال شهرداری توانسته بود برخی از این مشکلات را به نحو خوبی با اقدامات پیش بینی شده مرتفع کند.
از نظر فضای اسکان و استراحت ، پارک های شهر تا حدود زیادی جوابگوی خیل عظیم مسافران بود هر چند چنین هجومی از گردشگران در مدت محدود چند روز ، حتما مشکلاتی را هم بوجود می آورد.
از ذرت فروشی که 12 میلیون عوارض می دهد تا کتاب فروشی که به گوشه ی پارک رانده شده
بر هیچ کس پوشیده نیست که مهمترین هدف این همه سرمایه گذاری ، بهره برداری های اقتصادی و رونق دادن به کسب و کار و توسعه منطقه می باشد. از همین رو برخی افراد با پرداخت عوارض اقدام به ایجاد فضای کسبی برای خود می نمایند.
ذرت بلالی که دوازده میلیون عوارض می دهد
فردی از اهالی همین منطقه بویراحمد که بساط ذرت بلالی در پارک راه انداخته بود ، می گفت 12 میلیون تومان عوارض برای حضور سه ماهه ی تابستان در این پارک پول پرداخت کرده است.
وی بازار کار خود را نه خوب و نه بد عنوان می کرد و می گفت در شبانه روز حدود 150 تا 180 هزار تومان فروش دارد ولی حضور در پارک و در میان مردم را دوست داشت . البته بازار قلیون ها هم در میان جوانان گرم بود و گاهی به بلال فروش مراجعه می کردند و از وی درخواست ذغال می کردند که وی هم سعی می کرد "نه" به آن ها نگوید.
بازار کساد آش کارده ، آش دوغ و نان محلی
قاسمیان هم به عنوان کسی که یک غرفه تولید و فروش غذا و نان سنتی در گوشه ای از پارک دایر کرده بود ، وضعیت فروش خود را چندان جالب نمی دانست و با اشاره به خانمی که به عنوان کارگر وی در حال پخت نان بود گفت : من برای مدیریت این غرفه باید حتما این افراد را به کار بگیرم اما حقیقتا چندان فروشی ندارمو احتمالا برخی از تولیس های خود را متوقف کنم. البته وی دلیل خاصی را برای عدم استقبال خوب از تولیدات سنتی بیان نکرد اما از مسئولین به خاطر عدم توجه و اولویت ندادن به متخصصین تولید غذاهای سنتی گله داشت و گفت که من باید در رقابتی تناتنگ و از طریق مزایده امتیاز حضور در این پارک را کسب کنم در صورتیکه این کار قبل از اینکه اقتصادی باشد یک تخصص و معرفی فرهنگ های استان است ، باید ارزش آن حفظ شود.
کتابفروشی که به گوشه پارک رانده شده بود
کتاب فروشی که خود را نماینده یک انتشارات در قم معرفی می کرد در گوشه ی انتهایی پارک و در حلقه ی چادرهای مسافران ناپیدا بود و می گفت من چون کارم فرهنگی است ، عوارضی پرداخت نکرده ام اما خوب در این انتهای پارک و در میان چادر مسافران محصورم و تقریبا راهی برای ورود غرفه هم وجود ندارد.
غریب پور که اهل دشتروم بویراحمد است می گوید ده ، دوازده سالی است که کارش همین فروش کتب است و البته گفت هنوز کتاب های اصلی را وارد غرفه نکرده ام چون همین چند لحظه پیش غرفه را چیده ام و بازگشایی کرده ام.
شهربازی پر رونق
اما شهر بازی بر خلاف دیگر غرفه ها مملو از بچه ها و خانواده هایشان بود که منتظر بودند نوبتشان شود تا به بازی و سرگرمی بپردازند. نکته ای را هم یکی از کاسبان گفت که مایه ی تاسف و ناخرسندی است و آن بی انصافی یک فروشنده بود که گویا برخی وسایل خود را با چندین برابر قیمت می فروخت و از قدرت خود هم سخن می گفت و می افزود که کسی نمی تواند بر کار من خرده بگیرد!
