وی گفته است:
*من در سال٩۴ به تهران نرفتم بلکه ٢٠سال است که آنجا هستم. باید بگویم در این کار له شدم حالا هم محبوبیتم در خندوانه از لطف خداست. با خودم میگویم همین که شب جمعه برنامهام پخش شد خیلیها گفتند که برای بابام فاتحه خواندند. این ۴٠میلیون نفر که برنامه را دیدند حتما ٢٠میلیون نفر یک فاتحه را خواندهاند. وقتی که میگویم ننه مریض است و برای سلامتی ننه دعا کنید، بالاخره دعای ١٠نفر مستجابت میشود که همین من را بس است. از پریروز که به مشهد رسیدم اولین کاری که کردم این بود که سر خاک بابام رفتم و خیلیها آمدند و همانجا در خواجه اباصلت برایش دعا خواندند.
* من یک دورهمی دارم که بیشتر دوستان هنرمند را دعوت میکنم و یک آبگوشت میگذارم. از مجید خدایی ورزشکار بگیرید که به خانه من میآید تا سعید نعمتالله و بیشتر بازیگران دیگر. من هم شروع میکنم به خاطره تعریفکردن که آنها هم میخندند.١٠سال پیش برای اولینبار رامبد به خانه من آمد و تا ٢شب هم داشتم خاطره تعریف میکردم. فردایش به من زنگ زد و گفت من هنوز از دیشب نخوابیدم و یاد چرتوپرتهای تو که میافتم، مدام میخندم. علی من یک روز یک برنامه میسازم و تو میآیی و تمام این خاطرات را برای دیگران تعریف میکنی و مردم خواهند خندید .