کد خبر: ۱۴۰۸۹۲
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۷ 07 December 2015

دانشگاه ها در پرورش افراد نخبه و تربیت نیروهای علمی جامعه و بکارگیری آنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی جایگاه ممتازی دارند و یکی از پارامتر های یک جامعه توسعه ‌یافته رشد دانشگاه ها به شمار می‌رود.

در کنار فعالیت های علمی، وجه دیگر دانشگاه ها و در واقع دانشجویان که سرمایه های انسانی کشور و دانشگاه ها هستند، پرداختن به مسایل جاری کشور و ارایه دیدگاه ها جهت پیشرفت همه جانبه کشور می باشد. چنین فعالیت هایی در دانشگاه ها در قالب جنبش های دانشجویی تعریف می شود.

در واقع طرح دغدغه‌های عمده اجتماعی و ارایه راهکار از وظایف دانشجویان است. حرکت یا رفتار نسبتا منظم و با دوام گروهی برای رسیدن به یک هدف یا اهداف سیاسی- اجتماعی براساس برنامه‌ریزی معین تعریف جنبش دانشجویی است.

جنبش های دانشجویی در طول حیات خود فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشته اند که موجب آب دیده شدن آن ها شده است. مهمترین چالش جنبش های دانشجویی نوع فعالیت هایشان و انتخاب مسیرشان است که گهگاهی دچار مشکلاتی شده اند که در این نوشتار سعی شده است تا راهکارهایی با توجه به تجربیات گذشته جهت پیشبرد هر چه بیشتر اهداف این جنبش ها ارایه شود.

یکی از مسائل همیشگی پیش روی فعالان دانشجویی تعیین حوزه های فعالیت بوده است. در بیشتر دوره ها کسانی تمرکز صرف بر کار سیاسی را اولویت می دانسته اند و کسان دیگری رویکرد سیاست گریز و تمرکز بر مسائل صنفی و فرهنگی را راهگشا می دانسته اند.

جدال صنفی یا سیاسی بودن حرکت ها از دهه 20 و تجربه سازمان دانشجویان دانشگاه تهران وجود داشته است. به نظر می رسد جنبش دانشجویی برای موثر بودن نیازمند جامع نگری است. دانشجویان معمولا به طور همزمان دغدغه های صنفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارند. شاید حتی تفکیک کامل این موضوعات از یکدیگر شدنی نباشد.

مساله استقلال و آزادی های آکادمیک یک مساله صنفی برای دانشجویان است اما از نگاه حکومت چنین مطالبه ای وجه سیاسی پیدا می کند. احتمالا بهترین راه این است که در جنبش دانشجویی به طور متوازن به همه حوزه ها نگاه شود. طبیعی است که برخی دانشجویان تمایل بیشتری به یک حوزه دارند و برخی نهادها مانند شورای صنفی کارویژه ای محدود به مسائل صنفی دارند. با این حال یک حرکت دانشجویی موفق باید سعی کند در همه حوزه ها حضور جدی داشته باشد و از همه ظرفیت ها بهره ببرد.

کادر سازی در تشکیلات دانشجویی همیشه با پستی و بلندی هایی مواجه بوده است. دانشجویان پیش رو که دغدغه شروع و حضور در این جنبش ها را دارند باید به فکر ادامه کار و تداوم آن نیز باشند؛ لذا تربیت نیروي متفکر و با انگیزه که به دنبال آرمان ها واهداف مجموعه باشد، از ضروری ترین کارهاي یک پویش است.

در دوره جوانی پیوندهای عاطفی قوی بین دانشجویان شکل می گیرد و رفاقت هایی ساخته می شود که شاید دیگر مانند آن تکرار نشود. هرقدر این پیوندها میان فعالان یک گروه دانشجویی قوی تر باشد در هنگام سختی ها بیشتر و بهتر در کنار هم می ایستند.

علاوه بر دوستی هایی که میان همکلاسی ها ایجاد می شود؛ معمولا برنامه های جمعی مانند اردو و کوهنوردی فرصت مناسبی برای تقویت این پیوندهای عاطفی است. دکتر یزدی در کتاب خاطرات خود بسیار نوشته است که ایشان و دوستانشان از چنین برنامه هایی به دفعات استفاده می کردند.

محور فعالیت تشکل هاي دانشجویی باید تربیت نیروي انسانی با انگیزه و دغدغه مند باشد. از نظر مقام معظم رهبري کادر یعنی نیرویی که هدفها را خوب بفهمد، راهها را خوب تشخیص دهد، بتوانند خوب تصمیم بگیرد و خوب اقدام کند. استفاده از مناسبت های خاص برای فعالیت و گردهم آمدن معمولا فرصت مناسبی برای فعالان دانشجویی بوده است.

دانشجویان بر اساس دیدگاههای خود معمولا مناسبت های خاصی را گرامی می دارند. مثلا بسیار دیده ایم که دانشجویان مذهبی در زمان حکومت سابق فرصت اعیاد و یا عزاداری های مذهبی را برای گردهمایی استفاده می کردند. این معمولا خود پتانسیلی هم برای شناسایی چهره های علاقمند به مسائل مذهبی و جذب اعضای جدید بوده است.

یکی از روش هاي تربیتی در اسلام روش الگوگیري است، یک نمونه کامل و یک الگو به افراد معرفی می شود تا بقیه شبیه آن شوند، و از نظر اسلام دلیل اینکه پیامبران از میان انسان ها هستند همین است.

بزرگداشت روزهای مهم در تاریخ جنبش دانشجویی و یادآوری دانشجویان زندانی و شهید یکی از اولویت های جریان های دانشجویی است که در این مقوله می توان تعریف کرد. برخی روزها مانند 16 آذر و یا 18 تیر در تاریخ جنبش دانشجویی ایران ماندگار شده اند. داشتن برنامه برای زنده نگه داشتن مناسبت های تاریخی جنبش دانشجویی می تواند در دستور کار فعالان دانشجویی باشد.

حضور به نسبت کمرنگ دختران دانشجو در فعالیت های دانشجویی نقطه ضعفی بوده و باید راهی پیدا کرد تا این حضور تقویت شود. می دانیم که حدود 60 درصد دانشجویان دانشگاههای ایران را دختران تشکیل می دهند. با این حال حضور دختران دانشجو در فعالیت ها و گروههای دانشجویی به این نسبت رشد نکرده است.

شاید در دور جدید فعالیت های دانشجویی باید جدی تر به دلایل این حضور کمرنگ اندیشید و موانع فعالیت دختران دانشجو را تا حد امکان از میان برداشت. به نظر می رسد "تبعیض مثبت" می تواند یکی از راههای کوتاه مدت برای حل این مساله باشد.

منظور از تبعیض مثبت این است که در شوراهای دانشجویی تعدادی کرسی را الزاما به دختران دانشجو اختصاص داد و در هر جمعی تلاش کرد توازن جنسیتی را تا حد امکان برقرار نمود. از سوی دیگر پرداختن به مطالبات زنان و در دستور کار قرار دادن مطالبات اختصاصی دانشجویان دختر می تواند انگیزه آنها را برای فعالیت دانشجویی افزایش دهد.

بسیار دیده ایم که دانشجویان در دوره های مختلف هزینه های زیادی بابت فعالیت های دانشجویی خود پرداخته اند. مساله هزینه دادن یا ندادن همواره یکی از سوالاتی است که هر فعال دانشجویی در طول دوره فعالیت خود با آن روبرو می شود. حکومت ها هم همیشه تلاش کرده اند تا با بالا بردن هزینه فعالیت منتقدانه انگیزه دانشجویان را برای ورود به این حوزه کاهش دهند. زندان و محرومیت از تحصیل معمولا دو ابزاری است کهبرخی حکومت ها از آن بهره می برند.

تجربه دوره های مختلف نشان می دهد که ورود به عرصه فعالیت دانشجویی از زاویه انتقادی بدون هزینه ممکن نیست؛ با این حال باید به مدیریت این هزینه ها دست زد. برای هر برنامه دانشجویی باید هزینه های احتمالی را پیش بینی کرد و خود را برای آن آماده نمود.

نکته بعدی در مدیریت کاهش هزینه حمایت همه جانبه از دانشجویان زندانی و یا محروم از تحصیل است و تلاش برای اینکه تا حد امکان این ابزار کارایی خود را از دست بدهد. کنشگران دانشجویی معمولا در دوران فعالیت خود حداقل یک بار حضور در یک اعتراض دانشجویی مانند تحصن را تجربه می کنند. گاهی این اعتراضات به دلایل صنفی است و گاهی سیاسی. زمانی محدود به مرزهای یک دانشگاه خاص است و گاهی تبدیل به یک مساله ملی می شود.

راهکارهایی برای پویایی جنبش های دانشجویی

در بیشتر مواقع یک تحصن دانشجویی بدون برنامه ریزی قبلی رخ می دهد و فعالان دانشجویی از آمادگی کافی برای مدیریت آن برخوردار نیستند. معمولا گروههای دانشجویی در زمان اعتراضات بر اساس نوع نگاهی که به مطالبات و زمانبندی تحصن دارند به دو دسته عمده تقسیم می شوند و متاسفانه در بیشتر مواقع این اختلافات امکان اعتراض موثر را سلب می کند. در تجربه فاجعه کوی دانشگاه به خوبی شاهد این وضعیت بودیم و متاسفانه کوچکترین مطالبات دانشجویی نیز برآورده نشد.

شاید در اعتراضات و تحصن های دانشجویی بهترین شیوه این است که مطالبات را به طور واقع بینانه و بر اساس پتانسیل های مردم و دانشجویان انتخاب کنیم. بنابراین تعیین مطالبات نه بر مبنای آرزوها که باید بر مبنای واقعیات باشد. برای زمانبندی هم باید به واقعیات روحی و روانی دانشجویان و مردم دقت کرد.

در عین حال اصل "ضرورت اقدام هماهنگ" مساله دیگری است که در جنبش ها باید مورد توجه قرار بگیرد.

یکی از دغدغه های همیشگی فعالان دانشجویی پیدا کردن ساختار مناسب سازمانی برای فعالیت است. دانشجویان گاهی ترجیح داده اند که فعالیت های خود را در سازمانهای بزرگ و فراگیری انجام دهند که همه یا بیشتر گرایش های جنبش دانشجویی را در بر می گیرد. نمونه چنین ساختاری کنفدراسیون دانشجویان ایرانی بود که پیش از انقلاب در خارج از کشور فعالیت می کرد.

در این کنفدراسیون دانشجویان ملی، دانشجویان چپ و حتی دانشجویان مذهبی در کنار هم قرار داشتند و فراکسیون های متعددی را درون تشکیلات راه اندازی کرده بودند. این موضوع از یک طرف به کنفدراسیون اعتبار بالایی داده بود و تصمیمات آن به منزله خواسته های کلیت جنبش دانشجویی ایران تلقی می شد. اما از سوی دیگر این پراکندگی کار تصمیم گیری و اتفاق نظر را بسیار دشوار کرده بود و سرانجام اختلافات درونی سبب فروپاشی آن شد.

مدل دیگر اما سازمان های دانشجویی کوچک با هماهنگی درونی بالاست. چنین سازمان هایی هیچ گاه به اعتبار کنفدراسیون نخواهند رسید چون در نهایت سخنگوی بخش کوچکی از جنبش دانشجویی خواهند بود. اما سرعت عمل و چابکی بالاتری خواهند داشت و می توانند وحدت درونی خود را بهتر حفظ کنند.

شاید در شرایط امروز شبکه ای از هسته های کوچک و مستقل با هماهنگی بالا بتواند هم تنوع درونی جنبش دانشجویی را پوشش بدهد و هم اتحادی حداقلی بر سر مسائل مشترک ایجاد کند. فراموش نکنیم که هیچ گاه جنبش دانشجویی یکدست نبوده و همیشه گرایش های مختلفی وجو دارند که رقابت میان آنها طبیعی است. اما شاید مطلوب این باشد که این اختلافات و رقابت ها تبدیل به خصومت نشود و در نهایت دانشجویان بر سر مسائل صنفی و دفاع از حقوق یکدیگر متحد بمانند.

بی شک همبستگی دانشجویان دانشگاههای مختلف و پشتیبانی آنها از یکدیگر تاثیر شگرفی در تقویت جنبش دانشجویی دارد. شاید مطلوب مسئولین این است که دانشگاههای کشور به شکل جزیره هایی مستقل از هم عمل کنند و از احوال هم خبری نداشته باشند. در تجربه جنبش دانشجویی فرانسه دیدیم که اعتراضات دانشگاه نانتر با همراهی دانشگاه بزرگتر سوربن همراه شد و جنبشی بزرگ شکل گرفت. در واقع باید این روحیه مشترک وجود داشته باشد که دانشجویان دانشگاههای مختلف با یکدیگر همبستگی داشته باشند و از حرکت های احتمالی خود حمایت کنند.

گفتمان حاکم بر جریان دانشجویی در هر دوره نقش موثری در برنامه های آن دوره دارد و حتی گاهی بر سرنوشت کشور هم تاثیر می گذارد. دیدیم که تاکید بر غرب ستیزی و مبارزه با امپریالیسم منتهی به حمله به سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن دیپلمات های این کشور شد. اتفاقی که تاثیرات داخلی و خارجی زیادی داشت. پس باید با دقت و وسواس زیادی در مورد گفتمان ها و ایدئولوژی های حاضر در صحنه دانشگاه اندیشید.

رویکردهایی که با دموکراسی همخوانی داشته باشند و بر مسائلی چون آزادی بیان تاکید کنند به شکل بهتری می توانند مطالبات دانشجویان را پوشش دهند. همچنین تاکید بر مبارزه با فساد اداری و اقتصادی مسئولان در دوره های مختلف پشتیبانی گروههای زیادی از مردم را در پی داشته است.

در مورد منافع ملی هم باید دغدغه داشت اما تامین این منافع در گروی رابطه ای خوب و شایسته با دنیای بیرون است و نگاه بیگانه ستیز در دنیای امروز کاربردی ندارد. تنظیم رابطه مناسب با احزاب و نیروهای سیاسی هم اهمیت بالایی دارد.

بسیار دیده ایم که در برخی دوره ها گروههای سیاسی تلاش کردند تا جریان های دانشجویی را تا حد شاخه های دانشجویی احزاب پایین بیاورند و رابطه عمودی از بالا به پایین با دانشجویان برقرار کنند. در برخی دوره ها نیز ستیز فعالان دانشجویی با سیاسی ها تا آنجا بالا گرفت که تقریبا این رابطه قطع شد و شکلی خصمانه به خود گرفت.

به نظر می رسد بهترین راه حل برای تنظیم این رابطه را می تواند در دو واژه "مرتبط اما مستقل" خلاصه نمود. از سویی دانشجویان نباید خود را بی نیاز از تجربه های فعالان سیاسی قدیمی بدانند و از سوی دیگر باید وسواس جدی بر سر استقلال تصمیم گیری های خود داشته باشند. پس باید هم ارتباط انتقادی با فعالان سیاسی را حفظ کرد و هم اجازه دخالت در امور داخلی جنبش دانشجویی را به کسی نداد.

دانشجویان در دوره های مختلف از فرصت انتخابات برای تحرک سیاسی بهره برداری کرده اند و به نظر می رسد در آینده هم انتخابات می تواند فرصت مناسبی باشد. البته مشارکت در فضای انتخاباتی الزاما به معنای رای دادن نیست و بر اساس شرایط روز می توان در مورد انتخابات تصمیم گرفت. اما نکته مهم برخورد برنامه محور و رویکرد مطالبه محور با انتخابات است که باید جایگزین نگاه شخصیت محور شود.

نگاه شخصیت محوری که به دنبال چهره های فرهمند می گردد می تواند به دور باطلی از شیفتگی و نفرت منجر شود. نظیر مسیری که در دوره اصلاحات طی شد. امروز هم باید دقت کرد که از مقامات دولتی قهرمان سازی نشود تا فردا روز دور دیگری از بدبینی را در پی نداشته باشد. برای یک فعال سیاسی ایرادی ندارد که به فکر کسب قدرت از طریق رای مردم باشد و اصلا بخشی از فعالیت سیاسی همین است. اما دوره فعالیت دانشجویی معمولا زمان مناسبی برای این کار نیست و دانشجویان نسبت خود را با مساله سیاست یک نسبت آرمانخواهانه می دانند.

در دوره هایی جنبش دانشجویی تلاش کرد تا جای خالی احزاب را پر کند که این هم نقشی نامتناسب با توانایی های دانشجویان بود. به نظر می رسد شعار دوری از قدرت و تعریف گروههای جنبش دانشجویی به عنوان بخشی از جامعه مدنی پاسخ مناسبی به این مساله است. در این عرصه جنبش دانشجویی تلاش می کند تا با همبستگی با سایر جنبش های اجتماعی به تقویت جامعه مدنی در برابر دولت بپردازد و از حقوق شهروندان دفاع کند.

جنبش دانشجویی ایران در هیچ دوره ای ارتباط نزدیک و مناسبی با هنرمندان نداشته و به همین دلیل نتوانسته پیام خود را در قالب شعر و داستان و موسیقی و فیلم ماندگار کند. دیدیم که جنبش مه 1968 تبدیل به دستمایه آفرینش ادبی و هنری روشنفکران و هنرمندان شد و عمق زیادی پیدا کرد. با این حال متناسب با واقعه مشابه در ایران نه شعری سروده شد و نه آهنگی ساخته شد. هنوز هم دانشجویان برای همبستگی تنها سرود قدیمی یار دبستانی من را دارند و چیز جدیدی اضافه نشده است. پس باید فکری برای ارتباط با هنرمندان کرد.

حتی شاید بتوان از دل خود دانشگاه دانشجویان هنرمند را پیدا و تشویق نمود که در این زمینه دست به کار شوند و با آثار هنری خود فضای فرهنگی جنبش دانشجویی را غنی کنند.

به نظر می رسد دانشجویان ایرانی می توانند با خلاقیت بالا به دنبال راه هایی از این دست باشند. در کل باید گفت که که به استثنای برخی مقاطع زمانی خاص همچون آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، جنبش های دانشجویی در ایجاد ارتباط فراگیر با مردم کاستی‌هایی در خود داشته است. اگر حاملان جنبش دانشجویی به درک صحیح مفاهیم و بازسازی هویت و اصالت خویش توجهی نداشته باشند، به ناگاه در دام مؤلفه‌هایی چون کسب قدرت، اعمال نفوذ بلندگوی احزاب شدن و. .. قرار خواهند گرفت.

پس جنبش دانشجویی نیازمند تکیه بر عوامل سنجیده و خودآگاه است؛ چراکه تنها جوشش و پویایی درونی دانشگاه می‌تواند فرآیند اجتماعی شدن آن را محقق سازد. همچنین در طرف مقابل نیز باید نگاه تهدید محور به فرصت محور و اعتماد محور تبدیل شود ، تا از ضعف جنبش دانشجویی جلوگیری شود.

حسین واثقی دودران

دانشجوی دکتری تخصصی فیزیولوژی دانشگاه تبریز

فعال اجتماعی سیاسی استان اردبیل


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار