بارزترین خصیصه ی شعر لری نسبت به تمام گویشها و زبانهای دیگر احساس هست.
کد خبر: ۳۵۶۲۹۸
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۲ 07 January 2017
رسول سنایی از شاعران زبان و محلی سرای استان کهگیلویه وبویراحمد است که تاکنون در جشنواره های متعددی موفق به کسب عناویت برتر شده است . سنایی از شاعرانی است که ارتباط نزدیکی با حوزه هنری استان کهگیلویه وبویراحمد دارد .پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری کهگیلویه وبویراحمد مصاحبه ای با وی ترتیب داده است که این مصاحبه در زیر می آید .

آقایی سنایی اگر بخواهیم تعریفی از شعر داشته باشیم تعریف شما چیست؟

واقعیت این هست از بدو تولد شعر تا به امروز به اندازه ی تمام شاعران موفق در زمینه ی شعر از شعر تعریف ارائه شده که به آن تعاریف فلاسفه و عرفا رو هم باید اضافه کنیم. با همه ی این تعارف باید اعتراف کنیم که هنوز تعریفی جامع و کامل از شعر که بتوانیم بگوییم این تعریف شعر هست را ارائه نداده ایم.شاید به این دلیل که به قول احمد شاملو ،،تعریف همه چیز محدود به مکان و زمان است، وچیزی را که هر چندگاهی تعریفی تازه طلب میکند بهتر است به حال خود وا بگذاریم،،

اما عقیده ی من بر این است که در کنار تعریف برای شعر امروز دیگر وقت آن شده که از شاعر هم تعریفی داشته باشیم.چرا که من بر این باورم شاعر بودن به مراتب سختتر و دست نیافتنی تر از شعر گفتن هست. ابتدا باید چهارچوبی تعریف کنیم و بگویم فلان نظم نویس با فلان خصیصه شاعر هست و فلان نظم نویس با فلان خصیصه ها شاعر نیست.

در کشور ما به صورت حرفه ای شاید بیشتر از سیصد هزارنفر درگیر شعر هستند و شعر میگویند که این اتفاق در همه ی دوره ها بوده است.اما همیشه از بین این جمعیت زیاد جامعه ی خواص و عوام تنها تعداد انگشت شماری را به عنوان شاعر پذیرفتند و شعر آنها را با خود به دوره های دیگر آورده اند. به نظر من این نمیتواند هیچ دلیلی جز اینکه بعضی ها شاعرند و بعضی ها شعر مینویسند داشته باشد.

من الان نمیتوانم بگویم شاعر کیست ولی ضرورت ارائه این تعریف برای شاعران امروز و جامعه ی امروز حس میکنم و ای بسا گره گشا میدانم.

گره گشا میدانم چون اگر به دقت به فضای امروز شعر ما نگاه کنید متوجه میشوید که فضای شعر ما عرصه ی کشمکش شاعرانی شده است که میخواهند به همدیگر ثابت کنند کدام ژانر شعری شعر هست و کدام نیست ..مثلن شاعران جد سرای ما میگویند که شاعران طنز سرا فلانند و طنز سرایان هم بر عکس آن را میگویند..یا غزلسرایان واکنشها را در مقابل سپید سرایان دارند و بر عکس..این هم شاید ریشه در همین مشکل داشته باشد که بحث مفصلی ست و از حوصله ی این مبحث خارج..

با توجه به اینکه شما در عرصه شعر محلی و گویشی نیز فعال هستید تفاوت ها و شباهت های شعر لری با شعر فارسی را در چه میبینید ایا اساسا افتراقی بین اینها وجود دارد؟

تفاوتی که بین شعر گویشی و شعر فارسی حس میشود تنها در محدودیتهای مکانی، زبانی ، و واژگانی هست، زبان فارسی زبان معیار هست که از پس قرنها و گذر از دوره های بسیاری به تکامل رسیده است. بیان تفاوت این دو کار سختی نیست..ما در شعر گویشی ان هم به گویش لری با محدودیت مکانی به لحاظ مخاطب طرف هستیم و محدودیت واژه و زبان همانگونه که خود زبان فارسی این محدودیتها را در برابر مقایسه با زبان انگلیسی و شاید عربی دارد. با همه ی این وجود گویش لری داری پتانسیلهای زیادیست در حوزه ی شعر که متاسفانه از طرف اهل فن در این گویش تلاش آنچنانی برای کشف زوایای پنهان این گویش صورت نگرفته است. شاید آینده ی نه چندان دور با اگاهی از تلاشی که از فعالیت برخی از عزیزان در این زمینه دارم من به حرفهای امروز خودم در مورد محدودیت گویش لری بخندم.

به همه اینها باید این را اضاف کنیم که عمر شعر لری آن هم به صورتی که امروز میبینم به لحاظ فرم و متحوا شاید از سی سال بیشتر نرفته باشد که این خود نوید آینده ای درخشان برای گویش لری و شعر لری را میدهد که نیازمند همکاری و همفکری بیشتر بین شاعران و نویسندگان با نهادهای مرتبط با این موضوع را دارد.

ایا شعر قابل ترجمه به زبان های دیگر است؟

بارزترین خصیصه ی شعر لری نسبت به تمام گویشها و زبانهای دیگر احساس هست. در هیچ گویشی شما با این احساس عمق و بی آلایشی که در شعر لری هست رو به رو نیستی

ما باید بپذیریم شعر بدون حضور طبیعت چیزی مرده هست.که حضور طبیعت در شعر لری به نهایت کمال میرسد.درخت، چشمه، کوه، پرنده، و.... همه ی آنچه در طبیعت هستند وقتی به شعر لری وارد مشوند جان میگیرند حتی بیشتر از آنچه در واقعیت هستند

آیا شعر قابل ترجمه به زبان های دیگر است؟؟

در زمینه ما در گروههای مجازی بارها با دوستان شاعر بحث کرده ایم زیاد هم بحث کرده ایم. باید اول دید مترجم کی هست آیا واقعن یک مترجم تمام عیار هست یا یکی هست که از روی علاقه میخواهد شعر لری را به زبانهای دیگر ترجمه کند..واقعیت این هست که ما حتی در ترجمه ی شعر لری به فارسی هم دچار مشکل میشویم ولی من این نقیصه را متوجه شعر لری نمیدانم اشکال از مترجم هست که اهل فن نیست که مترجم نیست

من معتقدم با هر زبانی و گویشی که میشود زندگی کرد میشود شعر جهانی هم گفت.

ما داریم با گویش لری قرنها زندگی میکنیم تک بیتهای قبلی ما که ریشه ی شعر ما هستند بارها حتی جهانگردهای خارجی را شگفت زده کرده است.شیوه ی زندگی ما که از شعر مان جدا نیست آدمهای بزرگی را به تحسین واداشته است..مگر میشود با همه ی اینها گفت شعر ما قابلیت ترجمه ندارد

برخی ها شعر لری را فقط مناسب طنز میدانند در حالی که شعرهای تغزل گونه خوبی با این گویش میبینیم نظر شما چیست؟؟

با وجودی که حوزه ی فعالیت خودم بیشتر طنز هست نمیتوانم این را بپذیرم که گویش لری فقط متناسب طنز هست. شما اگربه موسیقی ما نگاه کنی یکی از غمناکترین موسیقی ها را ما داریم..موسیقی خرم آبادی آدم رو به خلسه میبرد.همچنین یاریارها و شروه های ما..

این برداشت غلط متاسفانه ریشه در یک مسئله ی ساده دارد که واجب میدونم به آن بپردازم

در جواب سوال قبل عرض کردم که سن شعر لری به صورتی که امروز میبینیم شاید سی سال هم نشود..در همین سی سال در کنار شعر لری یک اتفاق دیگری هم افتاده است که بیشترین آسیب را به گویش لری زده است صد البته که ناآگاهانه و نخواسته بوده است..اگر به جشنها و جنگهای شادی که در استان ماهست و گاهآ در تلویزیون استانی ما دقت کرده باشید در این برنامه ها یک آیتم تحت عنوان تئاتر طنز هست. چندین سال است که این گونه ی نمایشی جزو لاینفک برنامه های ماست و از آنجا که این برنامه ها به دلیل فضای شاد بیشترین مخاطب را دارند و تنها هنر این برادران کمدین دیالوگ گفتن آن هم با ادا و اطوار هست مردم کم کم به خطا افتاده اند که لابد گویش لری فقط متناسب طنز هست و بس. و ای بسا همین اشتباه از طرف مجریان عزیز شبکه ی دنا نیز سالهاست که تکرار میشود که نیاز به آسیب شناسی دارد و بحث مفصلتری.

با این همه یکی از پتانسیلهای گویش ما همین است که هم میتوان با آن غزل عاشقانه ی عمیق گفت هم شروه ی غمناک..هم طنز

در حوزه چاپ و کتاب کارهای انجام داده اید؟

فقط میتوانم بگویم در حوزه ی شعر طنز گویشی.جد گویشی..طنز فارسی. جد فارسی.و.....پنج تا شش کتاب آماده چاپ دارم ولی هیچ وقت امیدی به چاپ کردنشون ندارم..

وضعیت شعر لری و به صورت کلی شعر را در استان چگونه میبینید؟؟

استان ما خدا را شکر شاعران زیادی دارد شاعرانی که در کشور شناخته شده هستند شاید اگر بخواهیم بشماریم بیشتر از انگشتان دودست ما شاعر خوب داریم شاعر سرشناس.واین همیشه باعث افتخار من بوده.گاهی در فضاهایی بیرون از استان در بین شاعران دیگر با افتخار شعر بچه های استان را میخوانم و این بهترین سوغات من هست. ولی متاسفانه ما هنوز به خود باوری نرسیده ایم که این خیلی آزار دهنده ست. برای همه ی دوستان خوبم آرزوی بهترینها را دارم.

ارتباطتان با حوزه هنری چگونه است و نظرتان در مورد عملکرد این نهاد در حوزه ادبیات چیست؟؟

من سابقه ی آشناییم با حوزه ی هنری استان به سه سال پیش برمیگردد.چون فاصله ی شهر ما با یاسوج زیاد هست و شاید سر زدنهای من به حوزه چند ماهی یک بار یا حتی سالی یک بار باشد زیاد در جریان کارهای حوزه نبودم. با این وجود در همین سه سال عملکرد حوزه ی هنری در جهت برگزاری کارگاهای شعر در جهت حمایت از شاعران استان برای چاپ اثر و برنامه ها و نشستهای تخصصی شعر و داستان.اکران فیلم در شهرستانها که در شهرستان خود ما من این این کار را به همکاری حوزه انجام دادم بسیار عالی بود و جای تقدیر و تشکر دارد امیدوارم همه با هم در جهت نگه داشت فرهنگ بومی پدرانمان کوشا باشیم.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار